رآلیسم موجودیت عینی واقعیت را تائید می کند. برخی از ایده
آلیست ها اغلب ماتریالیسم را "رآلیسم ترانساندال"، "رآلیسم
مطلق" یا "مطلقیت رآلیستی" می نامند. آنها همچنین عناصر
ماتریالیستی موجود برخی سیستم ها را که واجد خصلت ایده آلیستی قاطعی نیستند، به
مثابۀ "رآلیسم" میدانند. به عنوان مثال، نتیجۀ درک "کانت" را
از "شیئی در خود" که وجود آن مستقل از انسان است "رآلیسم" می
دانند، اما رآلیسم هرگز به صراحت و آشکارا اعلام نمی کند که واقعیت عینی دقیقاً
همان ماده است. بنابرین نمی توان رآلیسم را دقیقاً همان ماتریالیسم دانست. آنهایی
که در فلسفۀ بورژوایی مدرن "رآلیست" خوانده می شوند، چیزی جز حُقه بازان
ایده آلیست نیستند که وانمود می کنند مافوق ماتریالیسم و ایده آلیسم قرار دارند.
لنین می گوید: "رآلیست ها و دیگران، از جمله "پوزیتیویست ها" و
حواریون "ماخ" وغیره، همگی چیزی جز بی پرنسیپ های خالص نیستند... کوشش
هایی که برای گریز از این دو جریان بنیادی فلسفه (ایده آلیسم و ماتریالیسم) صورت
می گیرد، چیز جزء "شارلاتانیسم آشتی طلب" نیست."[2]
از طرف دیگر، در تاریخ فلسفه، برخی ایده آلیست های عینی بر
این نظرند که مفاهیم عام دارای واقعیتی مستقل از اشیاء خاص بوده و خود جوهر اشیاء
عینی هستند. به عنوان نمونۀ این نظرات که تیوری های "رئالیستی" نیز نامیده می شوند، می توان "تیوری ایده
ها"ی افلاطون در یونان باستان و یا "رآلیسم" در فلسفۀ
"اسکولاستیک" اروپای قرون وسطی را نام برد.
"نیورآلیسم" ("رآلیسم نوین") که به
وسیلۀ فیلسوف انگلیسی برتراندراسل (1970 – 1872) نمایندگی می شود، در حقیقت چیزی
جز بازسازی "تیوری ایده ها"ی افلاطون و "رآلیسم" قرون وسطایی
نیست.
در پشت اصطلاح فلسفی "رآلیسم" یا "واقعیت"،
انواع گرایشات انحرافی پنهان شده است. اما در وهلۀ اول، این اصطلاح مبارزۀ میان دو
جریان بنیادی و عمدۀ فلسفی یعنی ماتریالیسم و ایده آلیسم را مخفی می کند. بنابرین
لازم است محتوای آنچه را که تحت عنوان "رآلیسم" نام برده می شود، به دقت
مورد مطالعه و آزمایش قرار داد.
بر گرفته از کتاب مبانی
و مفاهیم مارکسیسم
*****
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر