تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

۱۳۹۰ آذر ۱۳, یکشنبه

حزب کمونیست


حزب کمونیست، حزب سیاسی پیشقراول طبقۀ کارگر است. این حزب در مرحله ای از رشد مبارزۀ طبقۀ کارگر به وجود می آید. مبارزۀ پرولتاریا بر ضد بورژوازی مراحل مختلف رشد و تکامل را طی می کند. در مراحل اولیۀ تکامل سرمایه داری، کارگران تودۀ پراکنده ای را تشکیل میدهند که در اثر رقابت دچار افتراق اند. "هنوز یگانگی طبقۀ کارگر ثمرۀ اتحاد خود آنان نیست، بلکه نتیجۀ یگانگی بورژوازی است." که برای مبارزه با دشمن خویش، بقایای فیودال ها و بازماندگان سلطنت وغیره و برای احراز مقاصد سیاسی خویش پرولتاریا را به حرکت در می آورد. بورژوازی قادر به انجام چنین کاری بود زیرا در آن زمان طبقۀ کارگر هنوز شکل نگرفته و مبارزه و جنبش آن هنوز تکامل لازم را کسب نکرده بود. در ابتدا، در این مراحل، کارگران فرد فرد مبارزه می کنند. به دها کارگر یک کارخانه و آنگاه کارگران یک رشته از صنایع یک ناحیه بر ضد فلان بورژوایی که آنان را مستقیماً استثمار می نماید شروع به مبارزه می کنند. در این مرحله، حملۀ کارگران تنها علیه مناسبات تولیدی بورژوایی نبوده، بلکه آنان همچنین علیه ابزار های تولید نیز مبارزه می کنند. تا اینکه تدریجاً تصادمات بین افراد جداگانۀ کارگر و افراد جداگانۀ بورژوا بیش از پیش شکل تصادم میان دو طبقه را به خود می گیرد. در این هنگام، کارگران در مبارزه علیه بورژوازی دست به ائتلاف می زنند و مشترکاً عمل می کنند. اولین کوشش های کارگران برای ایجاد همکاری مشترک بین خود آنها، همواره شکل اتحادیه را به خود می گیرد. اتحادیه ها نخست نیم بند، ناپایدار، محلی و جدا از یکدیگر هستند که دست به اعتصابات کم دامنه و لحظه ای می زنند، لیکن بتدریج به سازمانی از اتحادیه های دایمی در سطح ملی تکامل می یابند. همزمان با اعتصابات و مبارزات کارگران در سطح اتحادیه ها، مبارزات سیاسی آنان نیز رشد می کند. گروه ها و انجمن های انقلابی کارگری بوجود می آیند. بدینسان با تکامل مبارزات کارگری و رشد ارتباط بین آنها، مبارزۀ پرولتاریا یک "خصلت واحد" به خود می گیرد و به صورت یک مبارزۀ ملی و طبقاتی که این "خود یک مبارزۀ سیاسی است"[1] متمرکز می گردد و این مبارزات طبقاتی و مبارزات سیاسی طبقۀ کارگر "مستلزم یک سازمان قبلی هستند، در حالیکه به نوبۀ خود وسیلۀ گسترش آن سازمان می باشند."[2]. بدین ترتیب، پرولتاریا در مرحله ای از روند تکاملی مبارزه اش "به شکل طبقه و بنابرین به صورت حزب سیاسی"[3] تشکل می یابد و این تشکل به صورت تدریجی قوام و تکامل می یابد.

بنابرین حزب کمونیست، حزب طبقۀ کارگر، عبارت است از تشکل پرولتاریا به  صورت یک سازمان سیاسی واحد و یا  به عبارت دیگر عبارتست از وحدت ایدئولوژیک، سیاسی و تشکیلاتی طبقۀ کارگر در سطح یک کشور.

لنین تیوری مارکسیستی حزب طبقۀ کارگر را تکامل داد و آن را به  مثابۀ "امتزاج سوسیالیسم علمی با جنبش خود بخودی طبقۀ کارگر" تعریف نمود. در جنبش خود بخودی طبقۀ کارگر، کارگران به تضاد آشتی ناپذیری که بین منافع آنان و تمام رژیم سیاسی و اجتماعی معاصر موجود است آگاهی ندارند. جنبش کارگری، وقتی که با سوسیالیسم علمی پیوند یافت، "شکل مبارزۀ آگاهانۀ پرولتاریا برای رهایی از استثمار طبقات مالک به خود می گیرد و به شکل عالیتری از جنبش سوسیالیستی کارگران"، به شکل حزب مستقل طبقۀ کارگر تکامل می یابد"[4] سوسیالیسم علمی به وسیلۀ کمونیست ها و از طریق تبلیغ و ترویج و افشاگر های سوسیالیستی و دموکراتیک، از خارج به درون طبقۀ کارگر برده می شود. در روند شرکت مستقیم کمونیست ها در زندگی و مبارزات طبقۀ کارگر و در جریان سازماندهی مبارزات کارگری و ارتقای سطح آن، حزب کمونیست بوجود می آید. اتحاد ایدئولوژیک، سیاسی و تشکیلاتی طبقۀ کارگر به مثابۀ یک طبقۀ آگاه و ایجاد حزب کمونیست تنها در ارتباط با سازمان ها و گروه های کمونیستی که در بین کارگران نفوذ دارند و مبارزۀ آنان را رهبری می کنند و در رابطه با وحدت این سازمان ها است که مفهوم واقعی خود را پیدا می کند. مبارزۀ کارگران نیز تنها وقتی مبارزات طبقاتی واقعی می گردد که نمایندگان پیشاهنگ مجموعۀ طبقۀ کارگر تمام کشور آگاهی یافته باشند که یک طبقۀ کارگر واحد را تشکیل میدهند و علیه تمامی طبقۀ سرمایه دار و نظام سیاسی حاکم مبارزه می کنند، یعنی هنگامیکه پیشقراول آگاه و متشکل طبقۀ کارگر (حزب کمونیست) جنبش را رهبری کند.

وظیفۀ حزب کمونیست در کشور های سرمایه داری رهبری مبارزه جهت انقلاب سوسیالیستی و استقرار دیکتاتوری پرولتاریا است. در کشور های وابسته به امپریالیسم و در عصری که انقلابات رهایی بخش جزئی از انقلابات جهانی پرولتاریایی است و وظایف دموکراتیک و سوسیالیستی به هم نزدیک و در یکدیگر ادغام گردیده اند، وظیفۀ حزب کمونیست دیگر به رهبری مبارزه جهت دگرگونی سوسیالیستی جامعه محدود نمی گردد، بلکه رهبری مبارزه به خاطر دموکراسی و استقلال ملی را نیز شامل می شود. پرولتاریا و حزب آن باید با تامین سر کردگی خود در این مبارزه وظایف نبرد ضد امپریالیستی و دموکراتیک را با وظایف سوسیالیستی تلفیق نموده، در جریان این نبرد طولانی، زمینۀ مادی و سیاسی تکامل انقلاب ملی و دموکراتیک را به انقلاب سوسیالیستی و دیکتاتوری پرولتاریا فراهم آورد. مائوتسه دون می گوید: "در دورانی که پرولتاریا قدم به عرصۀ سیاسی گذاشته است (...) هر جنگ انقلابی که توسط پرولتاریا و حزب کمونیست رهبری نشود و یا از قلمرو آن خارج شود، محکوم به شکست است."[5]

بدین ترتیب، مائوتسه دون با اتکاء به آموزش های تیوریک مارکس، انگلس، لنین و استالین و این حقیقت عام که بدون تشکیلات سیاسی مستقل و نیرومند پرولتری، بدون یک حزب انقلابی که بر اساس تیوری انقلابی مارکسیسم، لنینیسم و "سبک انقلابی مارکسیستی لنینیستی پایه گذاری شده باشد، نمیتوان توده های وسیع مردم را در پیکار علیه امپریالیسم و ارتجاع به پیروزی هدایت کرد، مسایل مربوط به ارتباط وظایف دموکراتیک و سوسیالیستی را به طور خلاق روشن ساخته، مبانی ایدئولوژیکی و سازمانی امر ساختمان حزب را در پروسۀ انقلاب دموکراتیک نوین در کشور های مستعمره و نیمه مستعمره تدوین نموده است."
*****

بر گرفته از کتاب مبانی و مفاهیم مارکسیسم


[1] - مارکس و انگلس: "مانیفیست حزب کمونیست"
[2] - مارکس: از "نامه به بولته"
[3] - مارکس / انگلس: "مانیفیست حزب کمونیست"
[4] - لنین: "چه باید کرد؟"
[5] - مائوتسه دون: "مسایل ستراتیژی در جنگ انقلابی چین"

هیچ نظری موجود نیست:

آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها