تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

۱۳۹۰ آذر ۱۹, شنبه

توصیف عمومی تولید کالائی

مفهوم تولید کالائی: منظور از تولید کالائی، تولید فرآورده ها نه به منظور استفاده شخصی بلکه برای فروش، برای مبادله در بازار می باشد. لنین می نویسد: "منظور از تولید کالائی، سازمانی از اقتصاد اجتماعی است که در آن، فرآورده ها، به وسیلۀ تولید کنندگان مستقل و مجزا از یکدیگر، که هر یک در ساختن نوعی فرآورده تخصص دارند، تولید می گردند، به طوریکه برای رفع نیازمندی های جامعه، خرید و فروش این تولیدات (که بنابرین به صورت کالا در می آیند) در بازار، ضروری است."

تولید کالائی که در دورۀ تلاشی کمون اولیه آغاز گردید، در مناسبات تولیدی برده داری و فئودالی با وجود آنکه اقتصاد طبیعی در این هر دو دوره غالب و متداول بود، وجود داشت. در اقتصاد طبیعی جامعه از مجموعه ای واحد های اقتصادی همسان تشکیل می یابد که هر یک، همه اقسام کار، از تهیه مواد خام گوناگون تا عمل آوردن آنها برای مصرف خود را، انجام میدهند. اینگونه اقتصاد که در آن بخشی اصلی تولید مازاد مبادله می گردد، تا ظهور سرمایه داری معمول و مسلط بود

تکامل سرمایه داری ضربۀ خرد کننده ای به اقتصاد طبیعی وارد ساخت. در نظام سرمایه داری همه چیز منجمله نیروی کار انسان به صورت کالا در می آید. وقتی نیروی کار انسان درهیئت کالا در آمد، تولید کالائی متداول و عمومی شد. هنگامیکه تولید کالائی درنظام سرمایه داری شکل اصلی و مسلط تولید شد، روابط بین افراد در روند تولید، یعنی روابط تولیدی مردم با یکدیگر، شکل روابط بین کالا ها را به خود گرفت. برای تصور این موضوع رابطۀ تولیدی اساسی جامعه سرمایه داری یعنی رابطۀ کارگر و سرمایه دار را در نظر گیریم. سرمایه دار برای استثمار کارگر باید او را مزدور سازد، در حالیکه کارگر باید نیروی کار خود را که اکنون دیگر کالا شده است، بفروشد. سرمایه دار مزدی به کارگر می پردازد که کارگر با آن مزد اسباب معاش، یعنی کالاهائی را برای خود بخرد. به این ترتیب، روابط تولیدی بین کارگر و سرمایه دار، مستقمیاً بیان نمی شوند بلکه توسط کالا بیان گردید و خصلت روابط بین کالا ها را به خود می گیرد.

سرمایه داران، فرآورده های تولید شده را به یکدیگر فروخته و از یکدیگر مواد خام، تجهیزات و کالا های دیگر را خریداری می کنند. روابط بین سرمایه داران نیز خصلت روابط بین کالا ها را به خود می گیرد. در نتیجه در جامعۀ سرمایه داری در حالیکه روابط بین افراد به صورت روابط بین اشیاء یعنی کالا ها ظاهر می گردد، تولید کالائی خصلتی عمومی و مسلط و رایج پیدا می کند.

شرایط پیدایش تولید کالائی: تولید کالائی تنها آنجائی پیدا می شود که شرایط معینی برای پیدایش آن وجود داشته باشند. مهمترین شرطی که برای پیدایش و دوام تولید کالائی لازم است، تقسیم اجتماعی کار می باشد. منظور از تقسیم اجتماعی کار این است که ساختن فرآورده های گوناگون بین افراد جداگانه یا گروه های جداگانۀ مردم، تقسیم شده باشد. برای مثال، گروهی از افراد به بافتن پارچه اشتغال ورزند، گروهی دیگر کفش می دوزند، گروه سوم لوازم خانه، چهارمی کار افزار وغیره. واضح است که این افراد برای رفع نیازمندی های شخصی خود باید فرآورده های کار خود را مبادله کنند و به این طریق جمع کلیۀ تولید کنندگان با یکدیگر، یک واحد تولیدی بزرگ تشکیل میدهد که اعضای آن وابسته به یکدیگر اند.

لیکن تقسیم اجتماعی کار، تنها یکی از شرایط لازم برای بقاء تولید کالائی است. شرط اساسی دیگر، وجود مالکان گوناگون برای وسائل تولید در جامعه است. مورد زیر را در نظر گیرید:

شخصی چیزی ساخته است و می خواهد آن را به دیگری بفروشد. آیا او قادر به اینکار است؟ جواب تنها در صورتی مثبت است که او خود مالک وسائل تولید که در ساختن آن شیئی به کار رفته و بنابرین مالک خود شیئی باشد.

برای مثال، علیرغم این واقعیت که در کمون اولیه نوعی تقسیم کار وجود داشته، هیچگونه تولید کالائی و هیچگونه مبادله کالا در آنها وجود نداشته است. اعضای کمون محصول کار خود را مبادله می کردند، ولی آن فرآورده ها را به یکدیگر نمی فروختند. آنان قادر به اینکار نبودند زیرا کمون در مجموع و به طور کلی مالک وسائل تولید و فرآورده های کار بود. وقتی فرآوردۀ یک کمون در مقابل فرآوردۀ کمون دیگر مبادله می شد، این مسئله جداگانۀ بود. در این مورد یک مبادلۀ مالکیت صورت گرفته بود و فرآورده کار، یک کالا می بود.

به این ترتیب اساس تولید کالائی، تقسیم اجتماعی کار و وجود مالکین متعدد و مختلف وسائل تولید در جامعه می باشد. تنها زمانیکه هر دوی این شرایط موجود باشند، تولید کالائی و نوعی مبادلۀ تولیدات، به شکل خرید و فروش پیدا می شود.

تولید کالائی ساده و تولید کالائی سرمایه داری: تولید کالائی سرمایه داری بر اساس کالای ساده و در آنجائی به وجود می آید که شرایط معینی وجود داشته باشند. برجسته ترین نمایندگان تولید کالائی ساده دهقانان جز و صنعکاران دستکار می باشند. آنها تولید خود را به کار شخصی پایه گذاری می کنند یعنی خود کار می کنند و کار دیگران را استثمار نمی کنند. هر تولید کنندۀ سادۀ کالا مالک وسائل تولیدی خویش است. او نه برای مصرف خود بلکه برای بازار به منظور فروش تولید می کند.

تولید کالائی ساده، طبیعت دو گانه ای دارد. از طرفی چون مبتنی بر مالکیت خصوصی است، دهقان جز یا صنعتکار دستکار، خود مالکی به حساب می آید و این امر او را به سرمایه دار نزدیک می کند، از طرف دیگر چون تولید کالائی ساده بر اساس کار شخصی استوار است، تولید کنندۀ کالا فرد زحمتکشی است و این امر او را به کارگر که بر خلاف او مالکِ هیچگونه وسائل تولید نیست، نزدیک می کند. از اینروست که طبقۀ کارگر با دهقانان مصالح مشترکی دارد و در نتیجه میتوانند با یکدیگر متحد شوند.

تحت بعضی شرایط اجتماعی، تولید کالائی ساده میتواند نقطۀ عزیمت و اساس پیدایش تولید سرمایه داری قرار گیرد. از این نوع شرایط، دو تا در حال حاضر وجود دارند. نخست وجود مالکیت خصوصی وسائل تولید. میدانیم که این شرط در دورۀ تلاشی جامعۀ کمون اولی فراهم آمد. دوم، تبدیل شدن نیروی کار به یک کالا، این امر طی دورۀ تلاشی جامعۀ فیودالی فراهم شد.

تولید کالائی سادۀ ناپایدار است. زیرا بین دهقان و صنعتکار دستکار یک روند تشکیل طبقات پیوسته در حال وقوع است، برخی (اقلیت) توانگرتر می شوند در حالیکه بقیه (اکثریت) تهیدست تر. در شرایط فوق الذکر این جریان، موجب تشکیل یک طبقۀ بورژوا و طبقۀ دیگری که متکی به نیروی کار (پرولتر) است، هم در شهر و هم در روستا گردید.

تولید کالائی سرمایه داری مانند تولید کالائی ساده بر اساس تقسیم اجتماعی کار و مالکیت خصوصی وسائل تولید استوار است. لیکن، اینگونه تولید کالائی نه بر کار شخصی خود تولید کننده، بلکه بر استثمار کاری که به وسیله مالک وسائل تولیدی مزدور گردیده، پایه گذاری شده است. سرمایه دار که هم وسائل تولید و هم پول در اختیار دارد، خودش کار نمی کند. او با پول خویش برای به حرکت انداختن وسائل تولید خود، نیروی کار می خرد. مفهوم تبدیل شدن نیروی کار به یک کالا، آنستکه در نظام سرمایه داری، تولید کالائی تکامل بیشتری یافته و عمومی می شود.

لنین می نویسد مبادلۀ کالا به عنوان "ساده ترین، معمولی ترین، اساسی ترین، عمومی ترین و نوع روزمرۀ رابطه در جامعه بورژوائی (جامعۀ کالائی) در می آید، رابطۀ که هزاران ملیون بار با آن روبرو می شویم."

بنابرین باید تشریح کنیم که کالا، این سلول سازندۀ جامعۀ سرمایه داری، واقعاً چیست؟

ادامه دارد...


*****
بر گرفته از کتاب علم اقتصای، نوشته ای: پ نیکی تین

آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها