تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۷, چهارشنبه

مقدار و نسبت ارزش اضافی


بازتایپ توسط: لاله

ارزش اضافی، هم به طور مطلق و هم از نظر نسبی، میزان و اندازۀ معینی دارد. کمیت مطلق ارزش اضافی مقدار ارزش اضافی، نامیده می شود. این مقدار ارزش اضافی به درجۀ شدت و ضعف استثمار و تعداد کارگرانی که استثمار می گردند، بستگی دارد. مقدار نسبی ارزش اضافی به وسیلۀ نرخ ارزش اضافی یا درجۀ استثمار بیان می گردد.

با تقسیم سرمایه به دو جزء ثابت و متغیر، نه تنها طبیعت استثمار سرمایه داری آشکار می گردد، بلکه روش تعیین درجۀ استثمار را نیز میتوان نشان داد.

سرمایۀ ثابت (c) ارزش اضافی تولید نمی کند بنابرین هنگام تعیین نرخ ارزش اضافی نباید آن را به حساب آورد. سرمایۀ متغیر (v) تولید ارزش اضافی می کند و به این دلیل برای تعیین مقدار نسبی ارزش اضافی باید آن را نسبت به سرمایۀ متغیر سنجیده و تعیین نمود. با این عمل، ما نرخ ارزش اضافی را که نمایشگر کامل و دقیق درجۀ استثمار نیروی کار است، به دست خواهیم آورد. اگر نرخ ارزش اضافی را با ( َs) و ارزش اضافی را با (s) نشان دهیم، رابطه زیر را خواهیم داشت:
s        
=------ x %100 َs
v        

رابطۀ بالا را تشریح می کنیم. فرض کنید سرمایه داری مبالغ زیر را (بر حسب دالر) به تولید کالا اختصاص میدهد:
100000c + 20000v = 120000

سرمایه دار مزبور کالا هائی را که بوسیلۀ کارگران تولید شده است به مبلغ 140000 دالر به فروش می رساند. معنی این امر آنست که 20000 دالر ارزش اضافی دریافت می کند.

آیا در این مورد، نرخ ارزش اضافی چقدر است؟

s                         20000                    
=------ x %100  =  ------------- x %100 = %100 َs
v                          20000                     

مثال بالا نشان میدهد که در این مورد کار کارگر به دو قسمت مساوی کار لازم و کار اضافی تقسیم شده است، یعنی نصف ساعات روزانۀ کار را کارگر برای خود و نصف دیگر را بدون هیچ مزدی برای سرمایه دار، کار می کند. هرچه نسبت کار اضافی به کار لازم بیشتر باشد، نسبت استثمار بیشتر است. همگام با توسعه و تکامل سرمایه داری، نرخ ارزش اضافی بیشتر می گردد.

ادامه دارد...


*****
بر گرفته از کتاب علم اقتصاد، نوشته ای: پ نیکی تین

سرمایه به عنوان یک رابطۀ اجتماعی تولید

اقتصاد دانان سرمایه داری اعلان می کنند که هر گونه ابزار تولید، از قطعات سنگ و چوب انسان اولیه تا کار افزار های فعلی، سرمایه است. اما عملاً واقعیت این است که وسایل تولید به خودی خود سرمایه نیستند، این وسایل برای موجودیت هر جامعه واجب و ضروری هستند و در این مفهوم، هیچگونه ارتباطی با طبقات پیدا نمی کنند.

وسایل تولید تنها وقتی سرمایه هستند که اموال خصوصی سرمایه داران باشند و برای استثمار طبقۀ کارگر به کار روند. سرمایه مقدار معینی پول یا وسایل تولید نیست، بلکه یک رابطه اجتماعی – تولیدی معین تاریخی است که در آن، ابزار و اسباب تولید و همچنین اسباب اصلی معاش در مالکیت طبقۀ سرمایه دار است در حالیکه طبقۀ متکی به نیروی کار که نیروی مولد اصلی جامعه است، از وسایل تولید و اسباب معاش محروم می باشد. بنابرین این طبقه مجبور به فروش نیروی کار خود به سرمایه داران و تحمل فشار استثمار است. به سخن دیگر ارزشی است که با استثمار کار مزدوری ارزش اضافی تولید می نماید.

در روشن ساختن مفهوم سرمایه و مکانیسم استثمار سرمایه داری، تقسیم سرمایه به دو بخش ثابت و متغییر دارای کمال اهمیت است، زیرا این تقسیم بندی است که به ما امکان میدهد به این پرسش پاسخ دهیم که ارزش اضافی از کجا به وجود می آید.

هنگامیکه سرمایه دار تولید را آغاز می کند، بخشی از سرمایۀ خود را صرف ساختن محل فابریکه، خرید تجهیزات و ماشین آلات، سوخت، مواد خام و لوازم کمکی می کند. مقدار و اندازۀ این بخش از سرمایه که صرف تهیۀ وسایل تولید شده است، طی روند کار تغییری نمی یابد، تنها به تناسب میزان مصرف و کاربرد وسایل تولید به کالا های تازه تبدیل می گردد. مثلاً ارزش مواد خام و لوازم کمکی و سوخت به طور کامل طی هر بار تولید به محصول جدید منتقل می گردد. اگر ماشین تولید سمنت را در نظر بگیریم، این ماشین در روند تولید فرضاً 10 سال می تواند مورد استفاده قرار گیرد و در این صورت سالانه 10 درصد از ارزش آن به کالای تازه ساخته منتقل می گردد. یعنی به کالای تازه ساز تبدیل می شود. آن بخش از سرمایه که صرف وسایل تولید (ماشین ها، افزار و آلات ماشین، مواد اولیه و...) شده و از لحاظ مقداری تغییر نمی یابد، سرمایه ثابت نامیده می شود. برای نشاندادن سرمایۀ ثابت، حرف (c) را به کار می برد.

سرمایه دار، بخش دیگر سرمایه خود را صرف خرید نیروی کار می نماید. در پایان روند تولید، وی ارزش تازه ای که به وسیلۀ کارگران در فابریکه تولید شده است، بدست می آورد. این ارزش تازه بیش از ارزش نیروی کاری است که سرمایه دار به شکل مزد به کارگران پرداخته است.

بخشی از سرمایه که برای خرید نیروی کار صرف شده و در روند کار در نتیجۀ تولید ارزش اضافی توسط کارگران افزایش می یابد، سرمایۀ متغییر نامیده می شود. برای نشاندادن سرمایۀ متغیر، حرف (v) را به کار می برد.

تقسیم سرمایه به دو بخش ثابت و متغیر آن، نخستین بار به وسیلۀ کارل مارکس صورت گرفت. وی به این ترتیب نشانداد که تنها سرمایۀ متغیر ارزش اضافی تولید میکند.

برخی اقتصاددانان سرمایه داری، تقسیم سرمایه را به دو جزء ثابت و متغیر آن قبول نمی کنند. آنان می کوشند تا بر خصلت استثماری این نظام سرپوش بگذارند. آنچه آنان قبول دارند، چنان تقسیمی از سرمایه است که در عمل به وسیلۀ سرمایه دار در محاسبات تجارتی اش انجام می گیرد. یعنی تقسیم سرمایه به سرمایۀ راکد و سرمایۀ در گردش. اینگونه تقسیم سرمایه در حالیکه به تشریح مکانیسم تولید یاری می کند بر روی استثمار سرمایه داری سرپوش می گذارد.

طریقه ای که سرمایۀ تولیدی ارزش خود را در آن طریق، یکباره یا طی دفعات، به محصول کار تمام منتقل می نماید، مأخذ تقسیم بندی سرمایه به سرمایه های راکد و در گردش است.

منظور از سرمایۀ راکد آن بخش سرمایه است که طی دوره های متوالی، همانطور که به تدریج کار کرده کهنه و فرسوده می گردد، ارزش استهلاکی خود را به محصول کار تمام منتقل می سازد (ساختمان، ماشین آلات و افزار های ماشینی).

سرمایۀ در گردش، آن بخش سرمایه است که صرف خرید نیروی کار، مواد خام، لوازم کمکی، سوخت و... می گردد که طی فقط یک دورۀ تولید تماماً به شکل پول حاصل از فروش کالا به سرمایه دار بر می گردد.

تقسیم سرمایه به راکد و در گردش، اختلاف اساسی بین وسایل تولید و نیروی کار را تماماً مخفی می سازد. در اینجا نیروی کار تحت همان عنوانی در می آید که مواد اولیه و لوازم کمکی و سوخت وغیره قرار دارند و در ردیف و همراه این عناصر، در مقابل سایر وسایل تولید قرار می گیرد. این تقسیم بندی بر نقش ویژه ای که نیروی کار در ایجاد ارزش اضافی دارد، سرپوش گذارده و بنابرین استثمار سرمایه داری را استتار می نماید.

این دو روش تقسیم سرمایه را میتوان به شکل زیر نمایش داد

تقسیم به اعتبار نحوۀ گردش سرمایه

تقسیم به اعتبار نقش سرمایه در روند استثمار

سرمایۀ ثابت

ساختمان و تأسیاست فابریکه،

تجهیزات، ماشین آلات




سرمایۀ راکد
مواد خام اولیه و مواد کمکی، سوخت


سرمایۀ در گردش




سرمایۀ متغیر
مزد کارگران




ادامه دارد...


*****
بر گرفته از کتاب علم اقتصاد، نوشته ای: پ نیکی تین

آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها