تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

۱۳۹۰ اسفند ۲, سه‌شنبه

اعلامیۀ سازمان انقلابی افغانستان

سوم حوت، روز رستاخیز توده ها علیه اشغالگران گرامی باد! 
تاریخ نشان داده که نبود رهبری سالم، پیشاهنگ و مسلح به علم مارکسیسم در انقلاب ها، قیام ها، اعتصابات و اعتراضات عمومی باعث می گردد که خیزش های توده ها در پایان کار به شکست مواجه و به نفع نیروهای مرتجع و حاکمان فاسد منتج گردد، و استبداد حاکم بیشتر از پیش خونخوارتر و درنده خو تر عمل نماید.
قیام سوم حوت 1358 که به اثر استبداد و فاشیزم دولت دست نشاندۀ حزب دموکراتیک خلق و تجاوز قشون ارتش «سرخ» حدوداً دو ماه بعد از هجوم وحشیانۀ سوسیال امپریالیزم شوروی در کابل برپا گردید، یکی از قیام های خونین مردم ما علیه اشغالگری و حکومت  وابسته و مزدور، ثبت تاریخ گردیده است.
با آنکه در روزهای اول و دوم حوت، اعتراضات مردم کابل به صورت اعتصاب و شعارهای ضد اشغالگری به شکل خودجوش آغاز گردید، اما روز سوم حوت این اعتراضات و احساسات، کوچه های کابل را مملو از مردمی نمود که دهه ها قبل نیاکان شان پوزۀ اشغالگران انگلیسی را به خاک مالیده بودند. متأسفانه به علت نبود رهبری سالم و پیشاهنگ توده ها و در عین حال قساوت و بی رحمی سگان قلاده بند حزب دموکراتیک خلق و اشغالگران روسی، این قیام به شکست و ناکامی منجر گردید.
این قیام و قیام های قبل و بعد نشان دهندۀ آنست که روح استقلال خواهی و آزادیخواهی در ضمیر توده های ما همیشه زنده بوده و هیچ نیرو و قدرتی توان کشتن این روحیه را نداشته و ندارد. درین میان افراد، گروه ها، سازمان ها، احزاب و جریان های راست و «چپ» نیز وجود دارند که همنوا و همصدا با نیروهای اشغالگر علیه مردم خود عمل نموده و نام های کثیف شان ثبت تاریخ گردیده است.
تاریخ مبارزاتی کشور ما یک بار دیگر تکرار گردیده و اینک جنایتکاران امریکایی و سایر متحدان آن با بهانه قرار دادن «جنگ علیه تروریزم و القاعده» کشور ما را اشغال نموده و افغانستان را به کشتارگاه مردم زحمتکش ما مبدل ساخته است، اما جاسوسان، وطنفروشان، خاینان و غلامان حلقه به گوش سرمایه و امپریالیست ها این تجاوز را «فرصت طلایی» می دانند.
در شرایطی که اشغالگران امریکایی با استفاده از پیشرفته ترین سلاح های جنگی به شکل سازمان یافته و سیستماتیک مجهزترین پایگاه های نظامی خود را در افغانستان ایجاد نموده و هر روز در فکر مستحکمتر کردن آن هستند و در شرایطی که امپریالیست های ریز و درشت با ماشین جنگی ناتو به فجیع ترین جنایات ضد انسانی دست می زنند، در چنین شرایطی در کنار ایجاد حزب کمونیست وظیفۀ اساسی نیروهای چپ انقلابی و آزادیخواه است که با وحدت اصولی در کنار یکدیگر قرار گیرند و با استفاده از تمامی امکانات، اشغالگران را آماج حملات گوناگون قرار دهند تا گامی به سوی استقلال کشور نزدیکتر شویم.
امپریالیست های اشغالگر امریکایی و متحدان آن که هر روز خون می ریزند و با شاشیدن بر اجساد مرده ها بدترین توهین ها را به خلق ما روا می دارند، باید بدانند که روز چخ کردن شان از کشور ما فرا رسیدنیست، اما اگر نیروهای انقلابی و پیشاهنگ زحمتکشان پیشقدمی ننمایند و رهبری این قیام ها و خیزش های مردمی را به دست نگیرند و با وحدت اصولی در جبهۀ واحد گردهم نیایند، نباید انتظار داشته باشند که این خیزش ها و قیام ها نتیجۀ مطلوب و دلخواه را به همراه می آورند.
سازمان انقلابی افغانستان به عنوان بخشی از جنبش چپ انقلابی وظیفۀ خود می داند تا جایی که ممکن باشد قیام ها و رستاخیزهای مردمی را تجلیل نماید تا باشد که تاریخ خونین کشور ما آن را همیشه در سینۀ خود زنده نگه دارد. یادوارۀ قیام سوم حوت، احساس آزادیخواهی، استقلال طلبی و ضد بیگانه ستیزی را در ما زنده می سازد و ما را بر آن وا می دارد که با تمام وجود علیه اشغالگران کنونی به مبارزۀ بی امان دست بزنیم و نوکران بیمقدار آنان را در توفان خشم توده ها از کشور خود بروبیم.

جاودان باد حماسۀ سوم حوت!
مرگ بر امپریالیزم
در راه سوسیالیزم، به پیش!

سازمان انقلابی افغانستان
3 حوت 1390

۱۳۹۰ بهمن ۲۵, سه‌شنبه

اعلامیه سازمان انقلابی افغانستان

فقط با اتکاء به بازوی توده ها می توان پوزۀ اشغالگران غربی را
به خاک مالید!

23 سال از روزی می گذرد که عساکر قشون «سرخ» بعد از 9 سال و 50 روز اشغال کشور ما در 26 دلو 1367، با 13 هزار کشته و ده ها هزار زخمی و ملیاردها دالر خساره، با سر افکنده کشور ما را ترک گفتند.
اشغالگران روسی در این مدت کشور ما را به ویرانه مبدل ساختند، صدها روستا و دهکده را به آتش کشیدند، بیش از دو ملیون را کشتند، اضافه از سه ملیون را زخمی ساختند و 5 ملیون دیگر را بی خانمان کردند. اشغالگران با این همه جنایت و وحشت زخم های ناسوری را به کشور ما وارد کردند که بازسازی واقعی آن ها سال ها را در بر خواهد گرفت، و در فرجام برای کشور شوراها که زمانی افتخار تمامی جنبش های چپ و انقلابی جهان بود، جز بدنامی و شرمساری چیزی به ارمغان نیاوردند.
هجوم وحشیانۀ سوسیال امپریالیزم شوروی زیر نام کمونیزم و انترناسیونالیزم کارگری به افغانستان باعث گردید تا شنیع ترین الفاظ از طرف دشمنان و مخالفین مارکسیزم علیه این علم به کار رود که در کنار خیانت های دیگر این یکی از بزرگترین خیانت های رویزیونیست ها مخصوصاً رویزیونیست های خروشچفی به علم کمونیزم به شمار می رود. حزب دموکراتیک خلق نیز به نوبۀ خود به حیث پادو و نوکر سوسیال امپریالیزم با کشتار توده های زحمتکش ما از هیچ نوع خیانتی در این زمینه دریغ نکرد.
شکست سوسیال امپریالیزم شوروی سر آغازی برای تطبیق برنامه ها و ستراتیژی آسیایی و از قبل طراحی شدۀ امپریالیست های امریکایی بود که سگ جنگی های جهادی در کابل آن را آغاز و به منصۀ اجراء گذاشتند. جهادی های خونریز به دستور باداران شان تا توانستند خون ریختند و کشور ما را ویران کردند و به تضادهای ملیتی دامن زدند. کابل با 65 هزار کشته و هزاران زخمی به تلی از خاک مبدل گردید که با ظهور طالبان مزدور، پوقانۀ دولت اسلامی ترکید و آنان همچون موش های ترسو به سوراخ های خود خزیدند.
امارت قرون وسطایی طالبی، ادامۀ نقشۀ اشغال کشور ما و تطبیق دومین مرحلۀ ستراتیژی امپریالیست های جنایتگستر امریکا بود که با تطبیق احکام شریعت اسلامی و تفتیش عقاید و کیبل زدن های اسلامی، در صدد کشتن روحیه و غرور مردم ما بودند، چیزی که ابداً نتوانستند به آن دست یابند، و فقط به حیث نوکران زرخرید امپریالیزم راه را برای تجاوز این جناوران شاشوک باز کردند.
افغانستان با نجات از چنگال اشغالگران روسی، این بار در چنگ و دندان امپریالیست های خونخوار امریکایی و متحدین آن گیر کرده است. ده سال قبل، امپریالیست های امریکایی با بهانه قراردادن حملات یازدۀ سپتمبر و به قول لنین با شعارهای عوامفریبانۀ «عدالت خواهی» و «رهایی بخشی»، کشور ما را از زمین و هوا مورد تاخت و تاز قرار دادند، و سگان «شورای نظاری» و «جمعیتی» شان با تکدی تمام، خواهان ریختن بم های کلانتر بر کشور ما شدند، زیرا این موش ها می دانستند که با بم ریزی های متواتر اشغالگران می توانند به حیات سیاسی شان ادامه دهند، در غیر آن توده های ستمدیدۀ افغانستان، جنایات این جرثومه ها و دجالان را در کابل هنوز فراموش نکرده اند.
امروز که از خروج سرافکندۀ عساکر شوروی 23 سال می گذرد، افغانستان کماکان یک کشور اشغالی و مستعمره باقی مانده است زیرا به گفتۀ توده ها «اگه یک کشور ره بیرون کدیم، 49 کشور آمده». وسعت جنایات و ویرانی هایی که  امپریالیست های غربی انجام می دهند، به مراتب عمیق تر و خونین تر از تجاوز، خونریزی، کشتار و قتل عام سوسیال امپریالیزم شوروی می باشد و بی جهت نیست که مردم ما، هم سوسیال امپریالیست های شوروی و هم امپریالیست های امریکایی را سگان هاری می دانند که هر دو به خاطر سیاست های غارتگرانۀ شان از قتل و قتال زحمتکشان کشور ما خودداری نکرده اند.
 سگان امریکایی با شاشیدن بر اجساد کشته ها در میدان جنگ نشان دادند که تا چه اندازه وحشی، درنده، «حقوق بشر» خواه و کثیف هستند. به همین ترتیب وطنفروشی های دولت پوشالی کابل چهرۀ سیاه و کثیف پوشالیان حزب دموکراتیک خلق را «سفید» ساخته است. همین امر سبب شده است که وطنفروشان مشهور خلقی و پرچمی بار دیگر در رسانه ها  ظاهر شوند و با طمطراق به دفاع از جنایت ها و خیانت های شان بپردازند.
توده های زحمتکش ما درد تجاوز سوسیال امپریالیزم شوروی را با تمام وجود حس نمودند؛ فشار مضاعف جنگ و بدمستی های زمان اشغال و دورۀ حاکمیت جهادی های جنایتکار و طالبان جاهل را متحمل شدند و هنوز از فشار روحی و روانی جنگ ضد روسی رهایی نیافته بودند که امپریالیست های گوناگون از امریکایی گرفته تا اروپایی و آسیایی با کاردهای خونین «دموکراسی» و «حقوق بشر» به قصابی آنان پرداخته و در جهنم استعمار به سوی نابودی کشانده اند.
تا زمانی که جنبش انقلابی کشور ما با وحدت اصولی و انرژی بیشتر و با اتکاء به نیرو و بازوان ستبر توده ها در ستاد واحد رزمنده گردهم جمع نشود و رهبری مبارزۀ قاطع علیه استعمار و استثمار را به دست نگیرد، نه تنها اشغال کشور ما را پایانی نیست، بلکه هر روز با عقد پیمان های ستراتیژیک بین دولت پوشالی و امپریالیست های ریز و درشت، درد و رنج مردم ما بیشتر و عمیقتر می گردد.

مرگ بر امپریالیزم
در راه سوسیالیزم، به پیش!

سازمان انقلابی افغانستان
26 دلو 1390



آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها