تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

۱۳۹۱ دی ۵, سه‌شنبه

پاسخ به نامۀ «میرویس ودان محمودی» منتشرۀ پورتال افغانستان آزاد ـ آزاد افغانستان


پاسخ به نامۀ «میرویس ودان محمودی» منتشرۀ پورتال افغانستان آزاد ـ آزاد افغانستان
رفیق عزیز میرویس ودان محمودی،
درودهای رفیقانۀ سازمان انقلابی افغانستان را بپذیرید. مسروریم که پیام دومین کنگرۀ سازمان ما را با دقت خوانده و سؤالاتی در مورد آن مطرح کرده اید. ما به حیث سازمانی که به نظرات رفقای جنبش خود اهمیت فراوان قائل هستیم و به آن صمیمانه گوش فرا می دهیم، خوشحالیم که سخنی با ما دارید و  نظرات خود را بی پیرایه مطرح می کنید.
رفیق عزیز، سازمان انقلابی افغانستان به مثابۀ سازمان چپ و انقلابی؛ مارکسیزم، لنینیزم، اندیشۀ مائوتسه دون را رهنمای عمل خود قرار داده و در پرتو این تیوری انقلابی که از پراتیک و آزمون های سخت انقلابی بیرون آمده است، برای رسیدن به سوسیالیزم و گذار به کمونیزم جهانی مبارزه می کند. لذا باید برای مبارزۀ اصولی و درست، وضعیت مشخص کشور خود را تحلیل نموده مطابق به آن برنامه، مشی و سیاست تعیین و اتخاذ نماییم. با تحلیلی که از شرایط و اوضاع کنونی به دست آورده ایم، وضعیت کشور خود را مستعمره ـ نیمه فیودالی می دانیم که در آن امپریالیست ها با همیاری دولت پوشالی که مرکب از نمایندگان طبقات بورژوا کمپرادور و ملاکان ارضی می باشد، توده های ستمدیدۀ ما را با فجیع ترین شکل زیر تیغ استعمار سلاخی می کنند و طالبان این فاشیست های هار مذهبی با قساوت بی مانند، توده ها بخصوص دهقانان را گوشت دم توپ ساخته بر آنان تعدی روا می دارند.
با در نظرداشت همین وضعیت، سازمان ما دو برنامه (حداقل و حداکثر) دارد که برنامۀ حداقل آن به سر رساندن انقلاب دموکراتیک نوین و برنامۀ حداکثر آن را انجام انقلاب سوسیالیستی تشکیل می دهد. برنامۀ حداقل ما در خدمت برنامۀ حداکثر قرار دارد، لذا شعار «مرگ بر امپریالیزم» با شعار «در راه سوسیالیزم، به پیش!» پیوند دیالکتیکی پیدا می کند.
سازمان انقلابی افغانستان برای هر برنامه، تاکتیک های گوناگونی روی دست می گیرد و با تغییر شرایط و اوضاع، این تاکتیک ها می تواند تغییر بخورد، اما چیزی که در این میان واضح و روشن است، درست بودن تاکتیک ها و ممد واقع شدن آن ها برای ستراتیژی کلی می باشد. یکی از این تاکتیک ها می تواند رابطۀ دیالکتیکی میان کار سوسیالیستی و کار دموکراتیک باشد. در عین حال رابطۀ دیالکتیکی میان ترویج و تبلیغ و رابطه میان تبلیغ سوسیالیستی و دموکراتیک نیز می تواند به عنوان تاکتیک انقلابی روی دست گرفته شود.
بنابرین کار سوسیالیستی ما با کار دموکراتیک در شکل متفاوت است و وسایل جداگانه ای برای اجرای هر یک از این کارها روی دست گرفته می شود. ما در شرایط کنونی به بهانة کار دموکراتیک نمی توانیم کار سوسیالیستی را به فراموشی بسپاریم و یا عکس آن. سازمان انقلابی افغانستان ضمن کار سوسیالیستی که با شعار مارکسیزم ـ لنینیزم، اندیشۀ مائوتسه دون صورت می گیرد، کار دموکراتیک خود را نه با این شعار، بلکه با شعاری که برای مردم و توده های تهیدست ما مفهوم و قابل درک باشد و در آنان نفود کند، به پیش می برد، و همین تفاوت سبب می شود که ما از کار سوسیالیستی و دموکراتیک صحبت کنیم.
هنر یک سازمان انقلابی در همین است که چگونه کار سوسیالیستی خود را با کار دموکراتیک پیوند بزند. محکم گرفتن کار سوسیالیستی و رها کردن کار دموکراتیک و عکس آن، هر دو اشتباه جدی است که باید چپ انقلابی از آن حذر نماید. چنانچه تذکر رفت، رابطۀ دیالکتیکی این دو را نباید هرگز فراموش نماییم، نه آنها را باید قاطی هم سازیم و نه میان آنها دیوار چین بکشیم. یکی از اشتباهات جدی جنش چپ افغانستان در گذشته این بود که مبارزۀ سوسیالیستی را به طاق نسیان سپرد و کار دموکراتیک را مشغلۀ مبارزاتی اش ساخت، لذا بیجا نبود که زیر بیرق الله اکبر برای جمهوری اسلامی خون داد.
ما با شما موافق هستیم که «بدون کار دموکراتیک در بین توده های ملیونی حرف زدن از انقلاب و مارکسیزم و کمونیزم تنها و تنها نشان دادن سرابها می باشد و هیچگاهی جامة عمل نخواهد پوشید»، اما سخت باور داریم که بدون مارکسیزم و حرف زدن از انقلاب و پافشاری بر سوسیالیزم و ایدیولوژی پرولتری، کار دموکراتیک در بین توده های ملیونی، نه توده ها را نجات داده می تواند و نه آنان را رهبری و بسیج کرده می تواند، بناءً چیزی که از کار دموکراتیک بدون رهبری ایدیولوژی پرولتری حاصل می شود: انحراف، انحراف و باز هم انحراف می باشد.
سازمان انقلابی افغانستان باور دارد که کار دموکراتیک ابزار سیاسی است که با گسترۀ وسیعتری در خدمت کار ایدیولوژیک قرار می گیرد، اما در ظاهر با زبان غیر مارکسیستی و عدم کاربرد اصطلاحات و نقل قول های کمونیستی به پیش برده می شود. کمونیستها با این کار قادرند که عقاید و نظرات خود را در میان توده های بیشتری ببرند.کار دموکراتیک با این که به تضاد عمده در هر دوره خدمت می کند، در عین حال کمونیست ها می توانند درین گستره به شایسته ترین افرادی دست یابند که بالاخره به صفوف حزب جذب گردند.    
چون کار دموکراتیک در هر دوره شکل خاص خود را دارد، لذا در دوران اشغال که تضاد عمده میان خلق و امپریالیزم است، باید از تمام ابزارهای تبلیغاتی و تشکیلاتی دموکراتیک (بدون این که خللی به پنهانکاری برساند) در مخالفت با تجاوز و اشغال استفاده شود تا جنبش ضد امپریالیستی تقویت گردد. این کار را می توان با نفوذ در تشکلات سیاسی غیر کمونیستی، سازمان های پایه ای، رسانه ها، ملاقات ها، نشست های مختلف و در شوراهای دهات انجام داد؛ متجاوزان و سیاست های امپریالیستی آنان را افشاء کرد و مواضع متزلزل توده ها را در مقابل امپریالیزم و تجاوز تقویت نمود.
سازماندهی انجوها، رفتن به قصرهای اشغالگران و غارتگران و سکوت در مقابل جنایات آنان، ساختن احزاب علنی، شرکت در پارلمان و کابینۀ پوشالی با شعارهای «جامعۀ جهانی نیاز ماست»، «امریکا باید جنگسالاران را محاکمه کند»، «امریکا باید حقوق بشر و دموکراسی بیاورد»، «انتخابات لگدی بر پوزه جنگ سالاران» و... کار دموکراتیک انقلابی نیست، فقط تثبیت پلورالیزم استعمارگران و اشغالگران است. تجربه نشان داده است، وقتی زبان یک سازمان در مورد مارکسیزم لال و گنگ شود و هست و بود سازمان در خدمت «کار دموکراتیک» قرار بگیرد و مثل قشلۀ 100 نفرۀ معاشخورِ منتظر، گاه از تانک و گاه از کاماز و گاه هم از کاستر اینجا و آنجا بریزد، این نوع کار دموکراتیک بخصوص وقتی با علنی گری و فرمایش همراه باشد، پروژه ای بوده و با ختم پروژه بسترش جمع می شود، لذا به درد رهایی توده ها نمی خورد.
به مسئله شعار اشاره کرده اید. شعار نیاز هر دو نوع مبارزه است، هم مبارزۀ سوسیالیستی و هم مبارزۀ دموکراتیک. شعاری که از مجرای سوسیالیستی و انقلابی بلند می شود، اساسی تر و خطرناکتر از شعاری است که از مجرای دموکراتیک فریاد می شود. ما به حیث سازمان انقلابی، در قدم نخست شعار سوسیالیستی را بلند می کنیم و بعد این شعار را در میان مردم به شرطی که ماهیت انقلابی و طبقاتی آن تغییر نخورد با زبان توده ها، با زبان معتدل تر می بریم. لنین در مورد شعار، شعار سوسیالیستی، کار سوسیالیستی و کار انقلابی توضیحات جامع دارد که ما در شرایط کنونی می توانیم آن را به درستی عملی کنیم: «هیچ چیز همانند اهداف و شعارهای انقلابی سوسیال دموکراسی برای بورژوازی و نوکران تزاریزم نفرت انگیز نیست، وظیفۀ مبرم ماست که از هر دو مسئله دفاع کنیم و این تلفیق کار علنی و غیر علنی است که خصوصاً از ما می خواهد که با هرگونه «کم بها دادن به نقش و اهمیت» حزب غیر علنی مبارزه کنیم. دفاع از موضع حزب در بارة مسایل کم اهمیت تر، با معیارهای متعادل تر، در موارد خاص و در چارچوب قانونی، دقیقاً یک ضرورت است که بخصوص از ما می خواهد تا نسبت به آن دقت نظر داشته باشیم تا سر و ته این اهداف و شعارها زده نشود، تا شکل تغییر یافتۀ مبارزه، محتوای آنها را از بین نبرد و از خصلت مبارزه جویانۀ آنها نکاهد، و نیز دورنمای تاریخی و هدف تاریخی پرولتاریا را تحریف ننماید...»
در رابطه به مسئله کارگران و دهقانان اجمالاً باید گفت که سازمان انقلابی افغانستان طبقۀ کارگر را پیگیرترین طبقۀ انقلابی می داند که  باید در رأس انقلاب ملی ـ دموکراتیک قرار بگیرد، کمیت اندک این طبقه نمی تواند مانع گرفتن این مسئولیت خطیر توسط پرولتاریا شود. پرولتاریا از آن خصلت پیشروندۀ طبقاتی برخوردار است که می تواند توده های عظیم زحمتکشان، بخصوص دهقانان را حول خود برای راه اندازی انقلاب ملی ـ دموکراتیک جمع کند، خصلتی که دهقانان از آن برخوردار نیستند. ما به حیث یک سازمان انقلابی، خود را پیشاهنگ طبقۀ کارگر می دانیم و مدافع سایر زحمتکشان می باشیم. این پیشاهنگی به هیچ صورت عدم اتکاء بر بازوان ستبر دهقانان تعبیر شده نمی تواند. دهقان متحد طبیعی و مطمئن پرولتاریا نه تنها در انقلاب ملی ـ دموکراتیک بلکه حتی در انقلاب سوسیالیستی به شمار می رود.
آغاز انقلاب از روستاها، چه در چین و چه در ویتنام، هرگز به معنای پیشاهنگی طبقۀ دهقان نبود. احزاب کمونیست در هر دو کشوری با جامعۀ نیمه فیودالی و مستعمره، در نهایت برای دیکتاتوری پرولتاریا می رزمیدند و خود را احزاب کارگری می گفتند. ما در افغانستانِ با عین شرایط (جامعۀ نیمه فیودالی ـ مستعمره) به اهمیت و کمیت طبقۀ دهقان آگاه هستیم، به این خاطر زحمتکشان تهیدست به ویژه دهقانان فقیر را از متحدان مطمئن پرولتاریا می دانیم. این پرولتاریا است که انقلاب ملی ـ دموکراتیک را بر سکوی پیروزی می رساند و راه را برای سوسیالیزم هموار می کند و با دیکتاتوری خود به استعمار و استثمار پایان می بخشد.
دست تان را رفیقانه می فشاریم.
کمیتۀ روابط خارجی
سازمان انقلابی افغانستان

۱۳۹۱ آذر ۸, چهارشنبه

اعلامیه ای سازمان انقلابی افغانستان

کودکان افغان، قربانیان یازده سال اشغال و چپاولگری

یازده سال از اشغال کشور ما توسط امپریالیست های امریکایی و ناتو می گذرد.  در این یازده سال استعمارگران، دولت پوشالی، طالبان و جهادی ها با جنایات بی شمار، زندگی را بر کودکان طبقات زحمتکش ما دوزخ ساخته اند. امریکایی ها و غارتگران ناتو کودکان ما را در بمباران و گلوله به خاک و خون می کشند؛ طالبان فاشیست با شست و شوی ذهنی و تخدیر، یا آنان را برای انتحار می فرستند و یا هم در انتحار می کشند؛ جهادیان جنایت پیشه کودکان را اختطاف و مورد تجاوز جنسی قرار می دهند و چپاولگران دولت پوشالی، آنان را به زائده های خیابانی مبدل کرده و یا هم به اردوی بردگان سوق می دهند.
قتل، کشتار، تجاوز جنسی، اختطاف، بیماری، تگدی و بردگی کودکان داغ های ننگینی است که ماهیت استعمار و اسارت کشور ما را به خوبی نشان می دهد. در کشوری که کودکان آن به خاطر بیماری اسهال جان های شیرین شان را از دست می دهند، پنج ملیون کودک از رفتن به مکتب محروم هستند؛ تجاوز بر کودکان 28 درصد سالانه افزایش یافته است؛ 1.9 ملیون مصروف کارهای شاقه هستند، 50 هزار کودک بردۀ کوره های خشت پزی در اطراف کابل هستند، ملیون ها تن دیگر گرسنه می خوابند و هزاران تن معتاد می باشند؛ صدها هزار کودک در میان زباله ها به دنبال لقمه نانی سرگردان هستند، و... سیمای جنایتبار استعمار را آشکار می سازد، استعماری که با بدترین جنایت به پیش می رود. این استعمار برای مشاطه و آرایش سیمای خونین خود، ده ها نهاد دفاع از حقوق کودک را به کار انداخته است و ملعبه هایی را به این و آن نام به کاخ سفید دعوت می نماید تا بر دالرها و یوروهای امپریالیستی خم شده، سخن از نجات و حقوق کودک بزند!!!
افزایش روز افزون کودکان خیابانی، کودکان کارهای شاقه، کودکان اعتیاد و بیماری، کودکان اختطاف و تجاوز جنسی که از طبقات نادار جامعه سر بر می آورند، اگر از یک طرف ماهیت و مضمون جنایتکارانۀ سیاست های امپریالیستی را نشان می دهد، از طرف دیگر بازار «جامعه مدنی» را گرم ساخته، گردانندگان انجوهای استعماری در رقابت دلربایی «دونرها» قرار گرفته، با پروژه هایی به شدت ارتجاعی و استعماری بر آتش کینه و خشم کودکان ما آب سرد می ریزند.
سازمان انقلابی افغانستان باور دارد که استعمارگران امپریالیست و عمال داخلی آنها، فاشیست های مذهبی جهادی و طالبی و انجوهای غارتگر که از دشمنان سرسخت کودکان بخصوص کودکان طبقات تهیدست جامعۀ ما به شمار می روند؛ هرگز نمی توانند به کودکان معصوم کشور ما رفاه و خوشبختی بیاورند و بر لب های زخم خورده و ترکیدۀ شان لبخند جاری سازند. تنها با سرنگونی تمام استعمارگران و دژخمیان داخلی و چوکره های انجویی آنان می توان این نسل رنج و خون را به گردان پیشاهنگ رهایی بخش مبدل کرد، در قلب آنان شعله های عشق و امید را فروزان و بر لب های شان لبخند را جاری ساخت.

مرگ بر امپریالیزم
در راه سوسیالیزم، به پیش!

سازمان انقلابی افغانستان
5 قوس 1391

۱۳۹۱ آبان ۳۰, سه‌شنبه

اعلامیه ای سازمان انقلابی افغانستان



زنده باد خلق مبارز فلسطین
مرگ بر رژیم جنایتکار اسرائیل!

تشکیل دولت اسرائیل بر اساس اعلامیۀ بالفور بعد از جنگ دوم جهانی به حمایت مستقیم انگلیس، سرآغاز تراژیدی خلق فلسطین بود. در شش دهۀ گذشته، در کنار اشغال مناطق فلسطینی توسط غاصبان اسرائیلی، جنایت علیه فلسطینی ها و کشتار بیرحمانۀ آنان توسط رژیم صهیونیستی به همدستی مستقیم و همکاری بی دریغ امپریالیست ها از جمله ایالات متحده بی وقفه ادامه داشته است. طی این دوران، مناطق فلسطینی زیر حملات جنگنده های اسرائیلی به مخروبه ای مبدل شده، کودکان، زنان و مردان زیادی را به خاک و خون کشیده اند. سربازان اسرائیلی با قساوت بی نظیر به سرکوب اعتراضات و مخالفت ها می پردازند و از اعمال هیچ نوع زور در حق فلسطینی ها دریغ نمی ورزند.
در همین حال، بیش از شش سال است که نوار غزه توسط نظامیان اسرائیلی به طرز وحشیانه ای از زمین، هوا و دریا به محاصرۀ اقتصادی کشیده شده است، محاصره ای که باشندگان غزه را به سوی مرگ تدریجی سوق می دهد. نزدیک به یک و نیم ملیون انسان با کمبود مواد خوراکی، مواد سوخت، دوا و مواد اولیۀ زندگی روبرو اند. محاصرۀ غزه توسط رژیم جنایتکار اسرائیل، سرشت و ماهیت دولتی را نشان می دهد که حمایت مستقیم امپریالیزم امریکا را با خود دارد. این رژیم جز با حمایت مالی، سیاسی و تسلیحاتی امپریالیزم امریکا هرگز قادر نیست به حیات ننگین و جنایتبارش ادامه دهد و به ژاندارم منطقه مبدل گردد.
حمله بر مناطق مسکونی نوار غزه تحت نام سرکوب حماس و «تروریزم» به بهای کشته شدن زحمتکشان فلسطینی، کودکان و زنانی صورت می گیرد که در آرزوی کشور مستقل فلسطینی بدون جنگ، خونریزی و تروریزم اند. پخش تصاویر بدن های متلاشی شدۀ کودکان و زنان و ویرانی غزه توسط جنگنده های اسرائیلی، خشم و نفرت جنبش های آزادیبخش و انسان های آزاده را در سراسر جهان از این رژیم بیشتر ساخته است. رژیم صهیونیستی اسرائیل به این جنایت بسنده نکرده، بیش از 75 هزار نیروی قهارش را در حال آماده باش قرار داده است تا ضرب شست خود را به حماس نشان دهد. در مقابل، حماس با پرتاب موشک به مناطق مسکونی اسرائیل جز برانگیختن خشم دولت جنایتکار، دستاورد دیگری نداشته است.
تا زمانی که اسرائیل چون سگ پاسبان منافع امریکا در منطقه عمل می کند و رژیم جنایتکار اسرائیل به نژادپرستی بویناک خود ادامه می دهد، فلسطین در دریایی از خون خلق زحمتکش خویش شناور بوده، روی سعادت، آرامی و خوشبختی را نخواهد دید. کشورهای عرب همواره با بی تفاوتی به جنایتی نگریسته است که در حق خلق فلسطین از سوی اسرائیل روا داشته می شود، در حالی که اگر این کشورها با هم متحد شوند، اسرائیل در مقابل شان لقمه ای بیش نیست، اما متأسفانه اکثر کشورهای عربی آلۀ دست امریکا و کشورهای امپریالیست دیگر بوده، تلاش می نمایند نزد بادار خود، شیرین تر و نازدانه تر عمل نمایند.
سازمان انقلابی افغانستان همبستگی عمیق خود را با خلق مبارز فلسطین ابراز داشته، از مبارزات برحق فلسطینی ها و حقِ داشتن کشور مستقل با قاطعیت تمام دفاع می نماید. در عین حال محاصرۀ اقتصادی، بمباردمان وحشیانه و سرکوب مقاومت توده های فلسطینی توسط رژیم اشغالگر اسرائیل را به شدت تقبیح نموده، خواهان قطع فوری حملات جنگنده ها و پس کشیدن نیروهای جنایتکار اسرائیلی از مرزهای نوار غزه هستیم.

مرگ بر امپریالیزم
در راه سوسیالیزم، به پیش!

سازمان انقلابی افغانستان
27 عقرب 1391

۱۳۹۱ مهر ۲۹, شنبه

اعلامیه ای مشترک سازمان انقلابی افغانستان با ساما (ادامه دهندگان)



در برابر اشغالگران (امریکایی و ناتویی)٬ دولت دست نشانده و جنگ ارتجاعی طالبان بایستیم!

هفتم اکتوبر امسال٬ دقیقاً یازده سال از روزی می گذرد که غارتگران غربی به سردمداری امپریالیست های خونریز امریکایی، به بهانه های واهی، ولی به غرض اشغال کشورما، لشکر کُشت و کُشتار و بمباردمان را به جان زحمتکشان بلاکشیده ای میهن ما، اعم از زن و مرد، رها کردند. ویرانگری، چپاول،‌ فرو ریختن سقف و بام بر سر مردم و حاکمیت سفاک ترین عناصر بر سرنوشت مردم با زورگوئی و تجاوز به نوامیس از مشخصه های این دوره بوده است. دراین یازده سال هزاران هموطن محروم ما در دهات در بمباران ناتو و امریکا جان های خویش را از دست دادند و صدها تن دیگر نیز کارد طالبان را بر گلوی خویش احساس کردند. درشهرها نیز زنجیری از اختطاف، انتحار، خودکشی، خودسوزی، از خودبیگانگی، مواد مخدر، فساد اداری و...دست وپای مردم را به خود پیچیده است.
تنها دو هفته قبل هشت زن هموطن ما در ولسوالی علیشنگ ولایت لغمان در بمباردمان ناتو کشته شدند. اینها که در هنگام جمع آوری هیزم بمب ناتو بر سرشان فرود آمد٬ از محروم ترین افراد جامعه بودند که بار محرومیت های اقتصادی را به دوش می کشیدند و بالاخره در آتش بمب های ناتو خاکستر شدند. این یکی از صدها موردی است که زنان و اطفال و دهقانان افغان در عملیات نظامی اشغالگران کشته می شوند؛ عملیات نظامی که صدها قریه در سراسر کشور ما را به ویرانه تبدیل کرده است. هکذا روزی نیست که بخش هائی از مردم شهرهای بزرگ و کوچک به خون کشیده نشوند.
با گذشت  یازده سالی که از هجوم امریکا به افغانستان می گذرد٬ و با طولانی شدن جنگی که نمیتوانند عواقب آنرا پیش بینی کنند،کشورهای کوچک اروپایی همدست امریکا آهسته آهسته بساط خود را از افغانستان جمع می کنند؛ اما امریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان با گذشت هر روز پایه های اشغال در وطن ما را مستحکم تر می نمایند. این سردسته های اشغالگران پایگاه های وسیع  برای استقرار هزاران عسکر و نصب پیشرفته ترین تجهیزات نظامی در بگرام، قندهار، شیندند، مزار، هلمند و ده ها محل در مشرقی ایجاد کرده اند. امریکا، افغانستان را از یک سو به آزمایشگاه تسلیحات خود بدل کرده است و از طرف دیگر میهن ما را همچون سپر در برابر رقبای آسیایی خود به کار می برد.
 دولت دست نشانده و پوشالی کابل هم با انجام خوشخدمتی به باداران ناتو و بخصوص امریکایی، معاهده ننگینی را به نام پیمان ستراتژیک در تاریکی شب به امضا رسانید تا به زعم خود به اشغال کشور ما وجهۀ «قانونی» داده باشد. اما اشغالگران به خوبی می دانند که نه لویه جرگه های مشورتی و نه پیمان های ستراتژیک پیش از آنها به داد متجاوزین بریتانیائی و شوروی  رسید و نه هم اینبار متجاوزین امریکائی و متحدین شان را نجات خواهد داد. هر چند هم که اشغالگران با گذشت هر روز بر وسعت و استحکام پایگاه های نظامی خود علاوه کنند. از طرف دیگر، در مدت کمتر از چند ماه که از امضای این سند ننگین می گذرد، این معاهدۀ شوم مایۀ سرافکندگی مضاعف دولت دست نشاندۀ کرزی و جنایتکاران ائتلاف شمالی اش گردیده است.
از سوی دیگر دولت غیر مردمی پاکستان که بیش از نیم قرن حافظ منافع امریکا در منطقه است، مناطقی را در ولایات کنر، نورستان و ننگرهار زیر آتش شدید توپخانه گرفته، که سبب کشته شدن ده ها تن و بی جا شدن صد ها هموطن ما گردیده است. در حالی که امریکا نسبت به زاری و تضرع دولت کرزی بی اعتنا مانده است، دو نوکر گوش به فرمان امریکا در مقابل همدیگر قرار گرفته اند و امریکا هر طور که خواسته باشد میتواند از این وضعیت بهره برداری کند. اما امریکا و همدستان غربی اش در تجهیز و تقویۀ اردوی اجیردر افغانستان بمثابه ابزار دست شان، شب از روز نمی شناسند و حداقل ۱۵ میلیارد دالر را طی یازده سال گذشته برای سر پا ایستاد کردن این اردوی اجیر حیف و میل کرده اند. اردویی که از سوی جنرالان و افسران دستچین امریکا رهبری می شود هر لحظه حاضر و آماده است که بر علیه مردم و خاک خود عمل کند؛ اردوئی که درس «دفاع» از میهن را از مشاورین امریکایی متجاوز به میهن شان یاد می گیرند!!.
اشغالگران امریکایی در ظاهر از سال ۲۰۱۴م و خروج نیروهای شان صحبت  می کنند، اما سرشت جنگ افروزانه و ادامۀ بحران اقتصادی پنج سال اخیر سبب گردیده که ملیتاریزم و جنگ افروزی بیش از هر زمان دیگر به مثابۀ بدیلی برای رشد اقتصاد بیمار و بحران زده اش شود. به همین دلیل پالیسی سازان امریکایی تا آخرین حد می کوشند با تقویت بنیادگرایی در منطقۀ ما، شرق میانه و قسمت هایی از افریقا آتش جنگ را در کشورهای بیشتری برافروزند تا بازار های بیشتری برای مصرف تسلیحات خود دست و پا کنند. همانطور که تاریخ سایر کشور های امپریالیستی نشان داده است، بحران اقتصادی امریکا را نه تنها ضعیف، بلکه همچنان هارترکرده است.
محرومان و ستمدیدگان جامعۀ ما در حالی قربانی جنگ افروزی امریکا در افغانستان هستند که نیروی کور، جاهل و وابستۀ طالبان به نام «مقاومت» در برابر اشغالگران تنها به تمدید عُمر و توجیه اشغال در افغانستان کمک می کند. اشغال کشور ما از سوی امریکا با نصب دولت دست نشاندۀ کرزی و کلیۀ مرتجعین همراهش در قدرت پوشالی، که بدون حمایت امریکا چند روزی هم نمی تواند دوام بیاورد، و ماهیت ضد انسانی طالبان که جمعی از هموطنان ما را به گروگان گرفته اند، دو روی یک سکه اند که بقای هر یک در گرو بقای دیگری است. امریکا به نام سرکوب تروریزم به اهداف ستراتیژیک خویش دست می یابد و طالبان به نام «مقاومت» و با انفجار و انتحار از مردمی انتقام می گیرند که سالهاست دست رد بر سینۀ حاکمیت جهالت و تاریک اندیشی شان زده است.
سازمان انقلابی افغانستان و سازمان آزادیبخش مردم افغانستان (ساما- ادامه دهندگان) دو تشکل انقلابی اند که اعضایش در برابر اشغالگران سوسیال امپریالیزم شوروی رزمیده اند. آنها با تجربۀ مستقیم شان می دانند که قربانی و جان نثاری زحمتکشان افغانستان، و بخصوص دهقانان افغانستان، در راه کسب استقلال میهن از اشغالگران اجنبی، درغیاب یک رهبری انقلابی، همیشه از سوی رهزنانی سودا شده است که نمایندۀ ارتجاعی ترین افکار بودند و منافع شان با سایر کشورهای غارتگر گره خورده است. به طور مثال رهبری جنگ مقاومت در برابر اشغال سوسیال امپریالیزم شوروی در دست عناصری افتاد که دست پرورده ی امپریالیزم غرب و رژیم های ارتجاعی عرب و غیر عرب بودند. به همین دلیل نیز بود که پس از خروج روس ها از افغانستان سرنوشت کشور ما به دست سازمان های استخباراتی منطقه و غرب رقم زده شد. 
این دو سازمان مربوط به چپ انقلابی افغانستان به رسالت تاریخی خود آگاه اند و می دانند که تنها خلق و فقط خلق بسیج شده وسازمان یافته تحت رهبری ستاد مترقی و متعهد به آرمان های محروم ترین طبقات جامعه است که می تواند از عمق خود خشم و غریو فزایندۀ زحمتکشان افغانستان در برابر اشغالگران ناتویی، دولت دست نشاندۀ کرزی با ارتجاع متحدش و طالبان را،  به سیل بنیان کنی تبدیل نماید تا این جرثومه های فاسد را از سر زمین خود بروبد و برخرابۀ آن بنیادی نوین برای آزادی، آبادی و ترقی اجتماعی بنا نهد. این دوسازمان همرزم در بسر رساندن چنین رسالتی تا پای جان به مردم و وطن خود تعهد میسپارند.


            به پیش در جهت ایجاد ستاد رهبری انـــــــــقلاب مردم!
              به پیش به سوی انسجام وسازماندهی جنبش انقلابی خلق!
                         به پیش درجهت ایجاد جامعۀ فارغ از هرگونه ستم واستثمار!




سازمان آزادیبخش مردم افغانستان(ساما- ادامه دهندگان)                           سازمان انقلابی افغانستان


                                   

                     هفتم اکتوبر 2012

آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها