تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

مارکسیسم، لنینیسم، اندیشه مائوتسه دون


مارکسیسم، لنینیسم، اندیشۀ مائوتسه دون، علم قوانین و تکامل طبیعت و جامعه، علم انقلاب توده های تحت ستم و استثمار، علم پیروزی سوسیالیسم در سرتاسر گیتی و ساختمان سوسیالیسم و کمونیسم است.

مارکسیسم محصول انقلابی عظیم در تاریخ تکامل تفکر اجتماعی است. آموزش مارکس و انگلس به پرسش هایی که بشریت مترقی طرح کرده بود ولی موفق به حل آنها نگشته بود، پاسخ داد.

منابع تیوریک آموزش مارکس و انگلس، فلسفۀ آلمان قرن 18 و آغاز قرن 19 میلادی، اقتصاد سیاسی انگلستان و سوسیالیسم تخیلی فرانسه است. مارکسیسم بیان منافع و مبارزۀ طبقاتی پرولتاریا، این انقلابی ترین طبقۀ عصر ماست.

اجزای تشکیل دهندۀ آموزش مارکس و انگلس عبارتند از: فلسفۀ مارکسیستی، تیوری شیوه های تولیدی و به ویژه تیوری شیوۀ تولید سرمایه داری و تیوری انقلاب پرولتاریایی.

ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی پایۀ تیوریک مارکسیسم را تشکیل میدهند. اختلاف اساسی و رادیکال بین فلسفۀ مارکسیستی و تمام سیستم های فلسفی ماقبل مارکسیسم، توسط مارکس در "تز هایی در بارۀ فوئرباخ" چنین بیان شده است: "فلاسفه فقط به انحاء مختلف جهان را توضیح داده اند، ولی سخن بر سر تغییر آن است."[1]

ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی سلاح تیوریک و نیرومندی در مبارزه برای تغییر انقلابی جامعه و جهان می باشد.

مارکس و انگلس، بر اساس نقد بر فلسفۀ کهن و استفاده از تمام جنبه های با ارزش و مترقی آن، یگانه برداشت علمی از جهان را عرضه نمودند. جوهر مارکسیسم، دیالکتیک ماتریالیستی است. پایه گذاران سوسیالیسم علمی با استفاده از این شیوۀ تفکر ماتریالیسم فلسفی را از محدودیت متافیزیکی و مکانیستی خود خارج ساختند و ماتریالیسم را به شکل عالیتری، یعنی به ماتریالیسم دیالکتیک ارتقاء دادند. مارکس و انگلس اصول ماتریالیسم دیالکتیک را در مطالعۀ جامعۀ انسانی به کار بستند و بدین ترتیب ماتریالیسم تاریخی را بوجود آوردند.

مارکس و انگلس، بر خلاف تیوری های ایده آلیستی پیشین که افکار و عقل را اساس تکامل اجتماعی می پنداشتند، نشان دادند که رژیم اقتصادی اساس واقعی است که بر روی آن تمام روبنای سیاسی و ایدئولوژیک بر پا می شود. آنها نشان دادند که نیروی محرک تاریخ و رشد جوامع طبقاتی مبارزۀ طبقاتی است.

مارکس و انگلس، با استفاده از ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی، تیوری شیوه های تولیدی و از جمله تیوری شیوۀ تولید سرمایه داری را تدوین کردند. عمده ترین اثر مارکس، "سرمایه" (کاپیتال)، به تحلیل از جامعۀ سرمایه داری اختصاص دارد. آنجائی که اقتصاددانان بورژوا تنها مناسبات میان اشیاء را (یعنی مبادلۀ کالا در مقابل کالا) را می دیدند، مارکس مناسبات میان افراد بشر را کشف نمود. در تیوری اضافه ارزش خود، مارکس منبع سود و ثروت طبقۀ سرمایه دار را آشکار ساخت. لنین می گوید: "آئین مربوط به اضافه ارزش بنیان تیوری اقتصاد سرمایه درای است."[2]

مارکس با تحلیل علمی شیوۀ تولید سرمایه داری نشان داد که انقراض سرمایه داری و پیروزی کمونیسم امری است ضروری و محتوم. مارکس و انگلس تیوری انقلاب پرولتاریایی را پایه گذاری کردند و سوسیالیسم را به علم تبدیل نمودند. آنها نسخه های اجتماعی ایده آلیستی سوسیالیست های تخیلی را به باد انتقاد گرفته، نقش و رسالت تاریخی پرولتاریا را آشکار ساختند. آنها تیوری انقلاب و دیکتاتوری پرولتاریا را در جریان پراتیک انقلابی جنبش کارگری بین المللی و بالاخص قیام "کمون پاریس" و به ویژه در جریان شرکت مستقیم خود در مبارزۀ طبقاتی پرولتاریا و متشکل ساختن وی در سازمان های کارگری و کمونیستی و از جمله در "انترناسیونال اول" (بین الملل اول) تدوین نمودند. مسالۀ اساسی در مارکسیسم، تیوری انقلاب پرولتاریایی و دیکتاتوری پرولتاریا است.

مارکس و انگلس در بارۀ ساختمان سوسیالیسم و قانونمندی های اساسی آن، تز های داهیانۀ ارائه دادند، مارکس برای اولین بار خاطر نشان ساخت که "بین جامعۀ سرمایه داری و جامعۀ کمونیستی، دوران تاریخی تبدیل اولی به دومی قرار دارد، و دولت این دوران هیچ چیز نیست جز دیکتاتوری پرولتاریا"[3]

پس از مرگ مارکس و انگلس، لنین دکترین آنها را بر پایۀ تجربیات نوین و در شرایط مبارزۀ طبقۀ کارگر در روسیه و در سطح جهان و در مرحلۀ سرمایه داری محتضر، در عصر امپریالیسم و آستانۀ انقلاب سوسیالیستی، رشد و ارتقاء داد.

لنینیسم، مارکسیسم دوران امپریالیسم و انقلابات پرولتاریایی است. پس به اتکاء مارکسیسم و با جمع بندی از پراتیک جنبش پرولتاریایی بین المللی و به ویژه جنبش انقلابی و کارگری روسیه، تیوری مارکس و انگلس را در زمینه های مختلف و از جمله در زمینۀ تیوری حزب طبقۀ کارگر، تاکتیک و ستراتیژی مبارزه "طبقۀ کارگر در مرحلۀ انقلاب دموکراتیک، تاکتیک و ستراتیژی انقلاب پرولتاریایی... بسط و تکامل داد. لنین همچنین در عرصۀ فلسفۀ پرولتاریا، اقتصاد و سیاست در سیستم سوسیالیسم، مبانی دولت و دیکتاتوری پرولتاریا، اسلوب و سبک کار مارکسیستی وغیره، مارکسیسم را به مرحلۀ عالی تری از تکامل ارتقاء بخشید.

لنین در طول فعالیت انقلابی خود، نبرد خستگی ناپذیری علیه کلیۀ انحرافات غیر مارکسیستی، اپورتونیستی و رویزیونیستی و در راه دفاع از روح انقلابی مارکسیسم و تحقق آرمان سوسیالیسم به پیش برد. لنین برای اولین بار در تیوری و عمل نشان داد که مبارزه علیه بورژوازی و امپریالیسم از مبارزه علیه اپورتونیسم و رویزیونیسم جدا نبوده و وفاداری به مارکسیسم بدون مبارزۀ بی امان برای طرد کامل رویزیونیسم از جنبش کارگری حرف پوچی بیش نیست.

حزب بلشویک روسیه و در راس آن لنین، با انجام اولین انقلاب پیروزمند سوسیالیستی در جهان، یعنی انقلاب اکتوبر 1917، شعار و پیش بینی های داهیانۀ مارکس و انگلس یعنی بنای سوسیالیسم و ایجاد دیکتاتوری پرولتاریا را صورت تحقق و واقعیت بخشید.

پس از لنین، استالین قاطعانه به دفاع از مبانی لنینیسم و پاسداری از احکام جهان شمول آن پرداخت. استالین مبارزۀ تاریخی عظیمی را علیه دشمنان لنینیسم در داخل و خارج حزب، علیه نظرات ضد انقلابی راست و "چپ" و به ویژه علیه جریان ضد انقلابی و ضد مارکسیستی "تروتسکیسم" به پیش برد. او علیرغم برخی نارسایی ها و اشتباهاتی که ناشی از عدم درک پروسۀ بغرنج مبارزات طبقاتی طولانی در جامعۀ سوسیالیستی بود، مبارزۀ سهمگین و دشواری را برای حفظ و تحکیم اولین دولت سوسیالیستی جهان و ساختمان سوسیالیسم رهبری نمود. او دشمن آشتی ناپذیر امپریالیسم و ارتجاع بین المللی بود. پیروزی و غلبه بر فاشیسم در جریان جنگ جهانی دوم توسط حزب کمونیست بلشویک روسیه و در راس آن استالین و پیدایش اردوگاه نیرومند سوسیالیستی، سهم عظیمی بود که استالین به جنبش کمونیستی بین المللی به جنبش آزادیخواهانه و استقلال طلبانۀ جهان و همچنین به تمامی بشریت مترقی ادا نمود.

دفاع از استالین به مثابۀ یک کمونیست کبیر، پشتیبانی قاطع از مبارزۀ خستگی ناپذیر او و حزب کمونیست اتحاد شوروی در دفاع از سوسیالیسم و دیکتاتوری پرولتاریا در مقابل حملات خصمانه و ضد کمونیستی نیرو های ضد انقلابی از قماش رویزیونیست های مدرن و تروتسکیست ها و آموزش از تجارب مثبت و منفی ساختمان سوسیالیسم در شوروی تحت رهبری استالین، وظیفۀ تخطی ناپذیر جنبش کمونیستی بین المللی است.

مائوتسه دون پیشوا و آموزگار بزرگ پرولتاریا و خلق های ستمدیدۀ جهان و بزرگ ترین مارکسیست عصر ما است. مائوتسه دون بنیان گذار و رهبر حزب کمونیست چین، طی بیش از نیم قرن مبارزۀ خستگی ناپذیر، خلق چین را در جریان سخت ترین آزمایش های تاریخی و بزرگترین پیکار های انقلابی با روشن بینی و درایت یک مارکسیست لنینیست کبیر از یک پیروزی به پیروزی دیگر رهنمون ساخت. مائوتسه دون با تلفیق خلاق مارکسیسم لنینیسم یا پراتیک مشخص انقلاب چین، خلق کبیر چین را در جریان بزرگترین و طولانی ترین جنگ انقلابی در راه بر انداختن سلطۀ ارتجاعی امپریالیسم، فیودالیسم، و سرمایه داری بوروکراتیک و تاسیس جمهوری توده ای چین، پیروزمندانه هدایت کرد. او مشی انقلاب دموکراتیک نوین و ستراتیژی و تاکتیک انقلاب در کشور های مستعمره و نیمه مستعمره را تدوین نمود. پیروزی انقلاب دموکراتیک نوین چین تحت رهبری مائوتسه دون اوضاع شرق و جهان را دگرگون ساخته، راه نوینی را در برابر آرمان رهایی بخش ملل و خلق های تحت ستم گشود.

مائوتسه دون با انطباق خلاق مارکسیسم بر مسایل انقلابی دوران ما، مارکسیسم لنینیسم و به طور کلی تیوری سوسیالیستی علمی را بسط و تکامل بخشیده و به مرحلۀ عالی تری ارتقاء داده است. مائوتسه دون در زمینه های مختلف و از جمله در زمینۀ فلسفۀ دیالکتیک پرولتاریا، اقتصاد در جوامع وابسته به امپریالیسم و اقتصاد سوسیالیستی، تیوری حزب کمونیست و تاکتیک و ستراتیژی انقلاب در کشور های تحت سلطۀ امپریالیسم، سبک کار، اسلوب و شیوه های رهبری کمونیستی و خط مشی توده ای، و به ویژه در زمینۀ تیوری انقلاب در دوران گذار از سوسیالیسم به کمونیسم، مارکسیسم لنینیسم را تکامل و غنا بخشید.

در طی دوران انقلاب سوسیالیستی، مائو تراز بندی کاملی از تجربۀ مثبت و منفی جنبش کمونیستی بین المللی و به ویژه ساختمان سوسیالیسم در شوروی در زمان حیات استالین، و احیای سرمایه داری در این کشور پس از مرگ استالین تدوین نمود. او مناسبات طبقاتی در جامعۀ سوسیالیستی را مورد تجزیه و تحلیل عمیق قرار داده، این نظریه را که در جامعۀ سوسیالیستی طبقات و مبارزۀ طبقاتی حتی پس از عملی شدن دگرگونی سوسیالیستی سیستم مالکیت وسایل تولیدی برای مدت ها همچنان وجود داشته و خواهد داشت و از خلال مبارزه میان دو مشی در درون حزب منعکس میگردد، برای اولین بار در تاریخ به طرز صریح و سیستماتیک ارائه داد. بر این اساس، مائوتسه دون تیوری داهیانۀ ادامۀ انقلاب تحت دیکتاتوری پرولتاریا را عرضه کرده، مشی اساسی حزب کمونیست را برای سراسر دوران تاریخی سوسیالیسم تعریف نموده است.

مائوتسه دون مبارزۀ عظیم و تاریخ ساز را در دفاع از اصول انقلابی مارکسیسم علیه رویزیونیسم مدرن که در مرکز آن دار و دستۀ خاین رویزیونیست "حزب کمونیست شوروی" قرار داشت، برپا ساخت. حفظ سوسیالیسم و تحکیم دیکتاتوری پرولتاریا در چین، انقلاب عظیم فرهنگی پرولتاریایی و آموزش های مربوط به حفظ و تحکیم دیکتاتوری پرولتاریا در برابر غلبۀ رویزیونیسم و رجعت سرمایه داری از خدمات عظیم مائو به آرمان انقلاب، سوسیالیسم علمی، به پرولتاریا و خلق های جهان، و دستاورد های گرانقدری است در غنای گنجینۀ تیوریک مارکسیسم و در تکامل آن.

امروز، مارکسیسم، لنینیسم، اندیشه مائوتسه دون، سلاح نیرومند پرولتاریا و خلق های جهان در مبارزه علیه ارتجاع، امپریالیسم، سوسیال امپریالیسم و رویزیونیسم مدرن است. اندیشۀ مائوتسه دون همچون مشعل فروزان و روشنی پرتو افکن راه پرولتاریا و خلق های جهان در پیکار تاریخی برای نیل به کمونیسم است.

اندیشۀ مائوتسه دون پرچم تمایز میان مارکسیسم، لنینیسم واقعی و "مارکسیسم، لنینیسم" کاذب، میان مارکسیسم، لنینیسم و کلیۀ جریانات التقاطی، غیر مارکسیستی، رویزیونیستی و تروتسکیستی است.
*****

بر گرفته از کتاب مبانی و مفاهیم مارکسیسم


[1] - مارکس: "تز هایی در بارۀ فوئرباخ"
[2] - لنین: "سه منبع و سه جزء مارکسیسم"
[3] - مارکس: "نقد بر برنامۀ گوتا"

آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها