تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

۱۳۹۰ آذر ۱۱, جمعه

در باره سیاست (قسمت دوم)

از آنجا که قبلاً کمیته مرکزی در باره سیاست های مشخص متوالیاً رهنمود های متعددی داده است، ما آنها را فقط در چند نکته خلاصه می کنیم.

درباره ترکیب ارگان های قدرت: باید سیستم "سه ثلث" را قطعاً عملی ساخت، به موجب این سیستم کمونیست ها فقط یک ثلث از ترکیب ارگان های قدرت را اشغال خواهند کرد و عدۀ کثیری از غیرکمونیست ها  به شرکت در آنها جلب خواهند شد. در جیان سوی شمالی و در نقاط دیگری که ما تازه به استقرار قدرت دمکراتیک ضد جاپانی دست زده ایم نسبت کمونیست ها حتی ممکن است از یک ثلث هم کمتر باشد. خواه در ارگان های دولتی و خواه در ارگان های نمایندگی خلق باید نمایندگان خرده بورژوازی، بورژوازی ملی و متنفذین روشن بین را که ضد کمونیست فعال نیستند وارد کرد؛ اعضای گومیندان را هم که علیه حزب کمونیست قد علم نمی کنند، باید در این ارگان ها پذیرفت. عده قلیلی از عناصر راست را هم می توان در ارگان های نمایندگی خلق وارد کرد. در هیچ حالی حزب ما نباید همه چیز را در انحصار خود گیرد. اگر ما دیکتاتوری بورژوازی بزرگ کمپرادور و طبقه مالکان ارضی بزرگ را سرنگون می سازیم برای آن نیست که دیکتاتوری حزب واحد حزب کمونیست را بجای آن بنشانیم.

درباره سیاست کار: فقط با بهبود شرایط زندگی کارگران می توان شور و شوق آنها را در مقاومت ضد جاپانی بالا برد. معذلک باید از افراط های چپ روانه احتراز جست و افزایش دستمزد و کاهش روز کار نباید از حد بگذرد. امروزه در چین هنوز مشکل است که بتوان در همه جا روز هشت ساعته کار را برقرار ساخت و در برخی از رشته های تولید باید باز هم روز ده ساعته کار را مجاز شمرد. در سایر رشته های تولید باید مدت روز کار را بر حسب شرایط معین کرد. وقتی که بین کار و سرمایه قراردادی منعقد می شود، کارگران باید انضباط کار را مراعات کنند و به سرمایه داران امکان داده شود تا حدی سود به دست آورند. در غیر این صورت کارخانه ها بسته خواهند شد و این امر به مقاومت ضد جاپانی و به خود کارگران صدمه خواهد رساند. به ویژه در دهات نباید سطح زندگی و دستمزد کارگران را زیاده از اندازه بالا برد، چنین اقداماتی ممکن است اعتراضاتی را از جانب دهقانان برانگیزد، در بین کارگران موجب پیدایش بیکاری شود و از تولید بکاهد.

درباره سیاست ارضی: باید به اعضای حزب و به دهقانان توضیح داد که موقع انقلاب ارضی ریشه یی فرانرسیده و اقداماتی که سابقاً در دوره انقلاب ارضی به عمل می آمد امروز دیگر به عمل آمدنی نیستند. از یک طرف سیاست کنونی ما باید مقرر دارد که مالکان ارضی بهرۀ مالکانه و نرخ سود را تقلیل خواهند داد. فقط در این صورت می توان شور و شوق توده های اصلی دهقانان را در مقاومت ضد جاپانی برانگیخت، ولی تقلیل مذکور نباید بیش از اندازه باشد. بطور کلی بهره مالکانه باید 25 درصد تقلیل یابد و در آنجا که توده ها خواستار تقلیل بیشتری باشند دهقان می تواند 60 الی 70 درصد محصول را برای خود نگه دارد نه بیشتر. نرخ ربح نباید بیش از حدی که مناسبات اعتباراتی اقتصاد جامعه اجازه می دهد تنزل یابد. از طرف دیگر سیاست ما باید مقرر دارد که دهقانان بهرۀ مالکانه و ربح قرضه را بپردازند و مالکان ارضی بر روی زمین و اموال خویش حق مالکیت را حفظ کنند. نرخ ربح نباید چندان تنزل کند که دهقانان از امکان وام گرفتن محروم شوند و تصفیه حساب های سابق نباید طوری باشد که دهقانان زمین هایی را که نزد مالکان ارضی گرو گذاشته اند بدون پرداخت بازستانند.

درباره سیاست مالیاتی: مبلغ مالیات باید بر حسب درآمد معین شود. به استثنای تهیدست ترین مردم که باید آنها را از مالیات معاف داشت کلیه کسانی که درآمدی دارند، یعنی بیش از 80 درصد اهالی و از آن جمله کارگران و دهقانان، باید مالیات به دولت بدهند، بار مالیاتی نباید فقط بر دوش مالکان ارضی و سرمایه داران باشد. این شیوه که اشخاص را بازداشت کنند و از آنها برای مخارج ارتش جریمه بگیرند باید قدغن شود. برای وصول مالیات، تا وقتی که ما هنوز سیستم جدیدی که مناسب تر باشد وضع نکرده ایم می توان به اجرای سیستم گومیندان ادامه داد و آن را بر حسب لزوم بهبود بخشید.

درباره سیاست امحاء عمال دشمن: باید خائنان به ملت و عناصر ضد کمونیست سرسخت را مصممانه سرکوب کرد در غیر این صورت نمی توان از نیرو های انقلابی ضد جاپانی دفاع کرد. معذلک نباید زیاد اعدام نمود و در هیچ حالتی نباید بی گناهان را شریک جرم دانست. در مورد مرتجعان باید نسبت به عناصر متزلزل و شرکای اجباری روش جوانمردانه ای در پیش گرفت. اعمال شکنجه نسبت به مجرمان، هر کس که باشد، باید اکیداً ممنوع گردد، باید تکیه را روی مدارک و شواهد گذاشت و زیاد به اظهارات شفاهی اطمینان نکرد. سیاست ما نسبت به اسیران، خواه از ارتش جاپان باشند، خواه از سپاهیان پوشالی و یا ضد کمونیست، عبارت است از رها کردن آنان، مگر آنهایی که مورد کینه سخت خلق اند و پس از تأیید حکم از طرف مقامات بالا مسلماً باید اعدام شوند. ما باید اسیرانی را که به زور به سربازی برده شده اند و روحیه کم و بیش انقلابی دارند به تعداد زیادی برای خدمت به ارتش ما جلب کنیم و سایرین را باید آزاد ساخت؛ و اگر با ما جنگیدند و دوباره اسیر شدند باید دوباره آزاد ساخت؛ نباید با آنها بد رفتاری کرد، نباید پول و اشیاء خصوصی آنها را مصادره نمود، نباید آنها را وادار به اعتراف کرد، بلکه باید در همه حال با آنها رفتاری صدیقانه و مهربانانه داشت. این سیاست باید در مورد کلیه اسیران، هر قدر هم که مرتجع باشند، بکار برده شود. این سیاست در منفرد ساختن اردوی ارتجاع بسیار مؤثر است. به خائنین، مشروط بر اینکه از فعالیت ضد کمونیستی دست برداشته باشند، باید امکان داد که خود را اصلاح کنند، به استثنای آنهایی که مرتکب جنایات فاحشی شده اند؛ اگر خائنین بخواهند به راه انقلاب بازگردند می توان آنها را پذیرفت ولی نباید اجازه داد که دوباره به حزب بپیوندند. مأموران عادی دوائر اطلاعات گومیندان را نباید با جاسوسان جاپانی و خائنان به ملت در یک عرض قرار داد، باید بین آنها فرق گذاشت و با آنها رفتاری متفاوت داشت. باید به این وضع مغشوش که هر اداره ای و هر سازمانی می تواند اشخاص را بازداشت کند خاتمه داد؛ باید به منظور استقرار نظم انقلابی به سود مقاومت ضد جاپانی مقرر داشت که به استثنای واحد های ارتش که در جریان عملیات اند فقط مقامات قضائی و مقامات امنیت عمومی دولت حق بازداشت دارند.

درباره حقوق خلق: باید مقرر کرد که همه مالکان ارضی و همه سرمایه دارانی که با جنگ مقاومت ضد جاپانی به مخالفت برنمی خیزند مانند کارگران و دهقانان از حقوق شخصی، از حق مالکیت، از حق رأی، از آزادی کلام، آزادی اجتماعات، آزادی اتحادیه ها، آزادی عقیده و ایمان برخوردارند. ارگانهای دولتی فقط بر ضد کسانی به اتخاذ تصمیم دست می زنند که در پایگاه های ما به خرابکاری و یا شورش انگیزی بپردازند، سایرین تحت حمایت ارگان های دولتی خواهند بود و مداخله در کار آنها روا نیست.

درباره سیاست اقتصادی: ما باید صنعت، زراعت و گردش کالاها را فعالانه گسترش دهیم. باید سرمایه داران را تشویق کنیم که در صورت تمایل به مناطق پایگاهی ضد جاپانی بیایند و در آنجا مؤسساتی دایر کنند. باید بنگاه های خصوصی را تشویق کنیم و بنگاه های دولتی را فقط بخشی از مجموع مؤسسات بدانیم. منظور از این اقدامات تأمین نیازمندی های ما با منابع خودمان است. باید از وارد آوردن لطمه بر هر بنگاه مفیدی اجتناب ورزید. سیاست گمرکی و سیاست پولی باید با سیاست اساسی ما که گسترش زراعت، صنعت و تجارت است بخواند و با آن برخورد نکند. اقتصاد را در سر زمین پایگاه ها جداً و دقیقاً و با احتراز از هر گونه بی مبالاتی سازمان دادن، تا نیازمندی های ما با منابع خودمان تأمین شود این است شرط اساسی بقاء طولانی پایگاه ها.

درباره سیاست فرهنگ و آموزش: باید توجه خود را بر روی ارتقاء سطح معلومات و فن که برای مقاومت ضد جاپانی ضروری است و بر روی ترویج آنها و همچنین بر روی پرورش غرور ملی در میان توده های خلق متمرکز ساخت. باید به عناصر بورژوازی لیبرال از بین معلمان، فرهنگیان، روزنامه نگاران، دانشمندان، مهندسان و تکنسین ها اجازه دهیم که به پایگاه های ما بیایند و با ما در اداره مدارس، انتشار روزنامه ها و سایر امور همکاری کنند. باید روشنفکرانی را که در کار مقاومت ضد جاپانی نسبتاً فعال اند به بنگاه های آموزشی خودمان جلب کنیم ، دوره کوتاهی برای پرورش آنها بگذاریم و سپس آنها را برای کار در ارتش، در ارگان های دولتی و کار اجتماعی بفرستیم؛ باید آنها را بی باکانه به صفوف خود جلب کنیم، مورد استفاده قرار دهیم و بالا بکشیم. نباید از بیم رخنه عناصر مرتجع به دور خود تار بتنیم. ناگزیر عده ای از این عناصر به صفوف ما رخنه خواهند کرد ولی ما پیوسته فرصت خواهیم داشت که آنها را در جریان آموزش و کار کنار بگذاریم. باید در هر پایگاهی به ایجاد چاپخانه، به نشر کتب و روزنامه ها بپردازیم، دوائر توزیع و تحویل مطبوعات را سازمان دهیم. باید از تمام امکانات استفاده کنیم تا در کلیه پایگاه ها مدارس بزرگ کار دائر شود، هر چه این مدارس بزرگتر و متعددتر باشد بهتر است.

درباره سیاست نظامی: باید ارتش هشتم و ارتش چهارم جدید را به حداکثر توسعه داد زیرا که این ارتش ها مطمئن ترین نیرو های مسلحی هستند که خلق چین برای ادامه جنگ مقاومت ملی در اختیار دارد. سیاست ما نسبت به ارتش های گومیندان مانند سابق عبارت از این است که تا زمانی که دیگران به ما حمله نکنند، ما به دیگران حمله نمی کنیم. باید بکوشیم که با آنها مناسبات دوستانه برقرار کنیم. به منظور تقویت سازمان ارتش ما از لحاظ نظامی، باید تا هر اندازه که ممکن است، افسران هوادار خود را، خواه عضو گومیندان و خواه بی حزب باشند، به ارتش هشتم و چهارم جدید وارد کنیم. این وضع که کمونیست ها همه جا در ارتش ما از حیث تعداد غلبه دارند نیز باید عوض شود. البته سخن بر سر آن نیست که سیستم "سه ثلث" را در واحد های عمده ارتش خودمان برقرار کنیم، اما تا وقتی که حزب ما رهبری ارتش را در دست دارد (و این شرط ضروری و نقض ناپذیر است) نباید از جلب تعداد کثیری از هواداران به شرکت در ساختمان ارتش در زمینه های فنی و نظامی بهراسیم. در وضع کنونی که حزب ما و ارتش ما توانسته اند بنیاد ایدئولوژیک و سازمانی استواری داشته باشند جلب تعداد کثیری از هواداران (و البته به هیچ وجه نه خرابکاران) متضمن خطری نیست و حتی سیاستی لازم است که بدون آن نمی توان علاقه قاطبه ملت را جلب کرد و نیروهای انقلابی را گسترش داد.

سراسر حزب باید این اصول تاکتیک ما در جبهه متحد و همچنین سیاست های مشخص ناشی از آنها را مصممانه به موقع اجراء بگذارد. در این هنگام که تجاوز کاران جاپانی تجاوز خود را بر علیه چین شدت می دهند و مالکان ارضی بزرگ و بورژوازی بزرگ در داخل کشور به اجرای سیاست سرکوبی و حملات نظامی بر حزب کمونیست و بر خلق مشغول اند، فقط بکار بردن اصول تاکتیک و سیاست های مشخص که در بالا تشریح شد ما را به پایداری در جنگ مقاومت ضد جاپانی، به گسترش جبهه متحد، به جلب علاقه قاطبه خلق و به ایجاد تحول مساعدی در اوضاع فعلی قادر می گرداند. معذلک در عین حال که به رفع اشتباهات می پردازیم، باید قدم به قدم عمل کنیم، از شتابزدگی که ممکن است موجب برانگیختن ناخشنودی در بین کادر ها، پیدایش بد گمانی در توده ها و باعث تعرض متقابل مالکان ارضی و یا واکنش های منفی دیگر گردد بپرهیزیم.

اثر: مائوتسه دون
25 دسامبر 1940


یادداشت ها
1- وان ای تان بوروکرات عالی رتبه روزگار دیکتاتور های نظامی شمال و از خائنان هوادار جاپان بود. پس از حوادث 1935 در چین شمالی چانکایشک او را به خدمت خود گرفت. وان ای تان که دست آموز اشغالگران جاپانی بود در 1938 به ریاست "شورای سیاسی چین شمالی" که ارگانی پوشالی به شمار می رفت منصوب شد.

2- شی یو سان یکی از خیانت کارترین دیکتاتور های نظامی گومیندان بود. پس از آغاز جنگ مقاومت ضد جاپانی، آنگاه که وی فرمانده کل دهمین گروه ارتش های گومیندان بود با سپاهیان جاپان در جنوب حه تبانی کرده و همواره به حمله بر ارتش هشتم، به برهم زدن ارگان های قدرت دمکراتیک ضد جاپانی و به قتل عام کمونیست ها و افراد مترقی می پرداخت

درباره سیاست (قسمت اول)

در برابر موج ضد کمونیستی که اینک برخاسته است، سیاست ما اهمیتی قاطع کسب می کند. ولی بسیاری از کادر های ما هنوز در نیافته اند که سیاست حزب در دورۀ کنونی باید با سیاست وی در دورۀ انقلاب ارضی تفاوت بسیار داشته باشد. باید این نکته را دریافت که در تمام دوران جنگ مقاومت ضد جاپانی، در هر شرایطی که پیش آید، حزب ما سیاست خود را در مورد جبهه متحد ملی ضد جاپانی عوض نخواهد کرد؛ و بسیاری از سیاست هایی که در دوران ده ساله انقلاب ارضی به کار رفت نمی تواند در لحظه کنونی به همان صورت از سر گرفته شود. به ویژه امروز در دورۀ مقاومت ضد جاپانی نمی توان هیچ یک از سیاست های چپ روانۀ افراطی متعددی را که در دورۀ اخیر انقلاب ارضی اتخاذ شد عملی ساخت؛ سیاست های مذکور در همان دوره هم اشتباه آمیز بود، زیرا که از عدم درک این دو خصوصیت اساسی انقلاب چین ناشی می شد: یکی اینکه انقلاب چین انقلاب بورژوا دمکراتیک است در کشور نیمه مستعمره و دیگر اینکه انقلاب چین انقلابی متمادی است. مثلاً در آن موقع چنین تصور می شد که پنجمین عملیات "محاصره و سرکوب" و مبارزه ما علیه آن نبردی است قطعی بین دو راه: راه انقلاب و راه ضد انقلاب؛ در آن موقع از بین بردن اقتصادی بورژوازی (سیاست کار و سیاست مالی چپ روانه افراطی) و دهقانان مرفه (واگذاری زمین های بد به آنها) و از بین بردن جسمانی مالکان ارضی (امتناع از واگذاری زمین به آنها) صورت می گرفت؛ نسبت به روشنفکران اعمال فشار می شد؛ در مورد سرکوب ضد انقلابیون انحراف " چپ " وجود داشت؛ کمونیست ها ارگان های قدرت را کاملاً در انحصار خود داشتند؛ کمونیسم هدف آموزش همگانی قرار گرفت؛ سیاست نظامی چپ روانه افراطی (حمله بر شهر های بزرگ و نفی جنگ پارتیزانی) و در کار مناطق سفید، سیاست پوچیستی اجراء می گردید و در داخل حزب در مجازات های انضباطی زیاده روی می شد و غیره. این سیاست های چپ روانه افراطی، مظهری از اپورتونیسم "چپ" بود، نقطه مقابل اپورتونیسم راست چن دو سیو بود که در دورۀ اخیر جنگ اول انقلابی به ظهور رسید. در دورۀ مذکور فقط وحدت بود و مبارزه نبود و حال آنکه در دورۀ اخیر انقلاب ارضی فقط مبارزه بود و وحدت نبود (به استثنای وحدت با توده های اصلی دهقانان)، این ها بارزترین نمونه دو سیاست افراطی است و هر کدام از آنها به حزب و انقلاب زیان بزرگی رسانید.

امروزه سیاست ما در مورد جبهه متحد ملی ضد جاپانی عبارت نیست از وحدت به تنهایی و اعراض از مبارزه و نیز عبارت نیست از مبارزه به تنهایی و اعراض از وحدت، بلکه وحدت و مبارزه را با هم ترکیب می کند و به طور مشخص عبارت است از:

1-  اتحاد تمام مردم که هوادار مقاومت در برابر جاپان اند (یعنی کلیه کارگران، دهقانان، سربازان، روشنفکران و صاحبان صنایع و تجارت که هوادار مقاومت علیه جاپان اند) در جبهه متحد ملی ضد جاپانی.
2- کاربرد سیاست استقلال و عدم وابستگی در درون جبهه متحد، استقلال همانقدر ضروری است که وحدت.
3- در زمینه استراتژی نظامی، مبادرت مستقلانه و مبتکرانه به جنگ پارتیزانی در دائره استراتژی واحد؛ جنگ پارتیزانی اساسی است ولی در شرایط مساعد از جنگ متحرک نباید صرف نظر کرد.
4-  در مبارزه با سرسختان ضد کمونیست، بهره برداری از تضاد ها، جلب اکثریت، مبارزه با اقلیت، درهم شکستن یکایک دشمنان؛ حق داشتن، سود جستن و اندازه نگهداشتن.
5- سیاست ما در مناطق تحت اشغال دشمن و تحت سلطه گومیندان عبارتست از گسترش حداکثر جبهه متحد از یک طرف و مخفی کاری و فشردگی از طرف دیگر، یعنی از لحاظ شکل سازمانی و مبارزاتی سیاست ما باید مبتنی باشد بر مخفی کاری و فشردگی، کار طولانی در حالت مخفی، جمع آوری نیرو و انتظار فرصت مناسب.
6- در مناسبات با طبقات مختلف کشور، سیاست اساسی ما عبارت است از توسعه نیرو های مترقی، جلب نیرو های بینابینی و منفرد ساختن نیرو های سر سختان ضد کمونیست.
7- در مورد سر سختان ضد کمونیست باید سیاست انقلابی دو گانه بکار برد: متحد شدن با آنها تا آنجا که حاضر به مقاومت در برابر جاپان اند، منفرد ساختن آنها در هر موقع که در مبارزه با حزب کمونیست لجاجت می ورزند. نظر به اینکه مقاومت آنها در برابر جاپان دارای خصلت دو گانه است، سیاست ما عبارت است از اتحاد با آنها تا آنجا که علیه جاپان مقاومت می کنند، و مبارزه با آنها و منفرد ساختن آنها در هر موقع که تزلزل نشان می دهند (مثلا آنگاه که با تجاوز کاران جاپانی سر و سر پیدا می کنند و با وان جین وی و سایر خائنان به ملت به مبارزه جدی نمی پردازند). این دو گانگی در مبارزه آن ها با حزب کمونیست نیز به ظهور می رسد به طوری که سیاست ما نیز در مورد آنها دو جنبه دارد: متحد شدن با آنها تا آنجا که در صدد گسستن قطعی همکاری گومیندان و حزب کمونیست بر نیامده اند، مبارزه با آن ها و منفرد ساختن آن ها در هر موقعی که به سیاست سرکوبی دست می زنند و به حملات مسلحانه بر ضد حزب ما و بر ضد خلق می پردازند. ما میان این اشخاص که خصلت دو گانه دارند از یک سو و خائنان به ملت و عناصر هوادار جاپان از سوی دیگر فرق می گذاریم.
8- حتی در میان خائنان به ملت و عناصر هوادار جاپان نیز عناصری می توان یافت که خصلت دوگانه دارند، در مورد آنها نیز ما باید سیاست انقلابی دوگانه ای بکار ببریم. به عبارت دیگر تا آنجا که هوادار جاپان اند ما با آنها مبارزه می کنیم و آنها را منفرد می گردانیم ، اما هر موقع که مردد می شوند، در تحبیب و جلب آنها می کوشیم. ما میان این اشخاص که خصلت دوگانه دارند و خائنان سرسخت از نوع وان جین وی، وان ای تان(1) و شی یو سان(2) فرق می گذاریم.
9- همچنان که می باید میان مالکان ارضی بزرگ و بورژوازی بزرگ هوادار جاپان که مخالف مقاومت اند و مالکان ارضی بزرگ و بورژوازی بزرگ هوادار انگلستان و امریکا که موافق مقاومت اند فرق گذاشت، باید مالکان ارضی بزرگ و بورژوازی بزرگ را که خصلت دوگانه دارند یعنی هوادار مقاومت اند ولی مرددند، هوادار وحدت اند ولی با حزب کمونیست به مبارزه بر می خیزند از یک طرف و بورژوازی ملی، مالکان ارضی متوسط و کوچک و متنفذین روشن بین را که دوگانگی شان کمتر است از طرف دیگر از هم تمیز داد. سیاست ما بر روی این تفاوت ها ساخته می شود. سیاست متنوع ما که اینک تشریح شد از آن تفاوت هایی سرچشمه می گیرد که در مناسبات طبقاتی وجود دارد.
10- سیاست ما نسبت به امپریالیست ها نیز بدین منوال است. اگر چه حزب کمونیست با همه امپریالیست ها مبارزه می کند، معذلک باید بین امپریالیست های جاپان که به تهاجم به چین دست زده اند و سایر امپریالیست ها که فعلاً به تهاجم بر کشور ما دست نزده اند فرق گذاشت؛ به علاوه باید بین امپریالیست های آلمان و ایتالیا که متحد شده و "منچور گوه" را به رسمیت شناخته اند و امپریالیست های انگلستان و امریکا که به مخالفت با جاپان بر خاسته اند فرق گذاشت؛ همچنین باید بین انگلستان و امریکا در دوره ای که سیاست مونیخ خاور دور را عملی می ساختند و به امر مقاومت ما بر ضد جاپان صدمه می زدند و انگلستان و امریکای امروز که از سیاست مذکور روی گردانده و به مقاومت ما بر ضد جاپان روی خوش نشان می دهند فرق گذاشت. اصول تاکتیکی ما همچنان عبارتند از بهره برداری از تضاد ها، جلب اکثریت، مبارزه با اقلیت، در هم شکستن یکایک دشمنان. سیاست خارجی ما با سیاست خارجی گومیندان فرق دارد. گومیندان می گوید:  "فقط یک دشمن در مقابل ماست و سایرین دوستان ما هستند"؛ ظاهراً گومیندان همه کشور ها غیر از جاپان را در یک عرض قرار می دهد ولی در واقع هوادار انگلستان و امریکاست. اما ما باید تفاوت هایی قائل شویم: اولاً بین اتحاد شوروی و کشور های سرمایه داری ثانیاً بین انگلستان و امریکا از یک سو و آلمان و ایتالیا از سوی دیگر، ثالثاً بین خلق های انگلستان و امریکا از یک سو و دول امپریالیستی این دو کشور از سوی دیگر، رابعاً بین سیاست انگلستان و امریکا در دوره مونیخ خاور دور و سیاست کنونی آنها. سیاست ما بر روی این تفاوت ها ساخته می شود. رهنمود اساسی ما بر خلاف گومیندان عبارت از آنست که جنگ را مستقلانه به پیش ببریم و به نیروی خود اتکا کنیم و تحت این اصل از کمک خارجی تا حدی که میسر است استفاده کنیم نه اینکه مانند گومیندان از این اصل روی برتابیم و به کمک خارجی تکیه کنیم و یا به سایه فلان گروه بندی امپریالیستی پناه بریم.

برای آنکه نظریات یک جانبه بسیاری از کادر های حزب در موضوع تاکتیک اصلاح گردد و از کجروی به چپ یا به راست که نتیجه نظریات یک جانبه است احتراز شود باید تغییرات و تکامل سیاست حزب را در گذشته و حال در کلیه جوانب و در مجموع خود به آنها فهماند. در حال حاضر گرایش عمدۀ خطرناک در حزب ما همچنان نظریات چپ روانه افراطی است که فتنه به پا می کند. در مناطق تحت سلطه گومیندان، بسیاری از کادر ها سیاست مبنی بر مخفی کاری و فشردگی، کار طولانی در حالت مخفی، جمع آوری نیرو و انتظار فرصت مناسب را چنانکه باید اجرا نمی کنند، زیرا آنها سیاست ضد کمونیستی گومیندان را به اندازه کافی جدی نمی گیرند؛ از طرف دیگر عده کثیری از کادر ها سیاست گسترش جبهه متحد را عملی نمی سازند زیرا که آنها به سادگی گومیندان را سر تا پا سیاه تصور می کنند و به این طریق عاطل و باطل مانده اند. نظیر همین پدیده ها در نواحی تحت اشغال جاپان نیز دیده می شود.

در مناطق تحت سلطه گومیندان و در پایگاه های ضد جاپانی، نظرات راست سابقاً بطور جدی موجود بود و هم اکنون بطور عمده از بین رفته است؛ کسانی که دارای چنین نظریاتی بودند، فقط در پی وحدت بودند و مبارزه را از یاد می بردند و تمایلات گومیندان را به مقاومت ضد جاپانی بیش از اندازه ارزیابی می کردند و به این طریق فرق اصولی میان گومیندان و حزب کمونیست را می زدودند؛ آنها به جای اینکه نیرو های انقلابی ضد جاپانی را جسورانه گسترش دهند و با سیاست گومیندان در مبارزه با حزب کمونیست و تحدید حزب کمونیست به مبارزه قاطع برخیزند، از سیاست مستقل و عدم وابسته در جبهه متحد دست می کشیدند، نسبت به مالکان ارضی بزرگ، بورژوازی بزرگ و گومیندان روش مماشات در پیش می گرفتند و دست و پای خود را به این طریق می بستند. ولی از زمستان 1939 در اثر "اصطکاکات" ضد کمونیستی که به وسیله گومیندان بر انگیخته شد و در اثر مبارزه دفاع از خود که از طرف ما صورت گرفت در همه جا یک گرایش "چپ" به ظهور رسید. اگر چه این گرایش تا حدی اصلاح شده ولی کاملاً از بین نرفته است و در سیاست های مشخص متعددی در بسیاری از جا ها به چشم می خورد. از این جهت اینک کاملاً لازم است که سیاست های مشخص را بررسی و تعیین کنیم.

اثر: مائوتسه دون
25 دسامبر 1940

.

آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها