تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

۱۳۹۰ آذر ۱۳, یکشنبه

ایده آلیسم


ایده آلیسم یکی از دو جریان عمدۀ فلسفی است که با جریان مقابل خود، یعنی ماتریالیسم، همواره در طول تاریخ در مخاصمه قرار داشته است. این جریان در پاسخ به سوال مرکزی رابطۀ میان اندیشه و هستی، میان روح و ماده، میان ذهنی و عینی، روح یا ذهن را مقدم بر ماده دانسته و بر آنست که روح ماده را تعیین و مشروط می کند. بنابرین ایده آلیسم یک سیستم ایدئولوژیکی ضد ماتریالیسم است که وجود عینی و واقعی ماده را نفی می نماید، شناخت یا ذهن یا روح را منشاء همه چیز های موجود در جهان میداند و ماده را به عنوان محصول شناخت یا ذهن یا روح تصور می کند. ایده آلیسم در زمینۀ تیوری پیچیدۀ شناخت از یک زاویۀ متافزیکی می نگرد و این امر را که پراتیک پایه و شرط شناخت است، نفی می کند.

مفهوم ایده آلیسم شامل کلیۀ جهان بینی های فلسفی، سیستم ها و جریاناتی است که از تقدم روح یا ذهن حرک می کنند، آن را تعیین کننده میدانند و ماده و مجموع واقعیت عینی را یک پدیدۀ ثانوی می دانند.

جریانات، سیستم ها و جهان بینی های مختلف ایده آلیستی، علیرغم تفاوت های ظاهری به دو جریان عمده تقسیم می شوند: ایده آلیسم عینی و ایده آلیسم ذهنی.

ایده آلیسم عینی شعور را از پایۀ تاریخی – اجتماعی آن جدا می سازد، آنرا یک وجود مستقل "عینی" تلقی می کند و آن را خالق و منشاء جهان مادی میخواند. ایده آلیسم ذهنی شعور ذهنی انسان را مطلق می کند، به حواس به طور یکجانبه نقش ممتاز میدهد، جهان را محصول ذهن انسان میداند، وجود دنیای خارجی مستقل از ذهن را انکار می کند و معتقد است که تنها حواس چیز های واقعی هستند و بقیۀ اشیا فقط در حواس وجود دارند.

ایده آلیسم عینی بر پایۀ سیستم فلسفی افلاطون بنا گردید. مهمترین تظاهر آن در عصر جدید بورژوایی قبل از هر چیز در فلسفۀ لایب نیش و هگل بروز می کند. از جمله فلسفه های معاصر بورژوایی که عمدتاً دارای خصلت ایده آلیسم عینی می باشند، عبارتند از نئو هگلیسم، نئو تومیسم و... پایۀ مشترک این جریانات مختلف اینست که در احکام فلسفی آنها دنیای خارجی به عنوان یک روح یا اندیشه مرموز و مجهولی که در نقطه ای از جهان وجود دارد و یا به عبارت دیگر به مثابۀ یک مفروض مصنوعی ماوراء طبیعت به صورت ایدۀ مطلق یا خرد و... تصور می شود. ایده آلیسم عینی به طور یکجانبه برای ایده ها و افکار نقش ممتازی قائل است و ایده را مستقل از وجود خارجی و از ماده و خلق آن می پندارد. بدین ترتیب افکار به نحوی عینیت می یابند که در نتیجۀ آن واقعیت عینی به طور مسخ شده و یا معکوس انعکاس می یابد.

ایده آلیسم ذهنی به مثابۀ یک جریان در آغاز قرن 18 میلادی توسط دو فیلسوف انگلیسی برکلی (1753 – 1864) و هیوم تکامل داده شد. از فلسفه های معاصر بورژوایی که دارای خصلت ایده آلیسم ذهنی هستند باید از قبل از هر چیز از پوزی تی ویسم یا نئو پو زی تی ویسم، فلسفۀ حیات، پراگماتیسم و اگزیستانسیالیسم نام برد.

پایۀ مشترک این جریانات و مکاتب گوناگون ایده آلیسم ذهنی این است که اشیاء و پدیده های واقعیت عینی را محصول شعور ذهنی می دانید، غالباً مرحلۀ حسی شناخت و به ویژه حواس را به نحوی مطلق می کند که اشیاء و پدیده های جهان مادی را ترکیبات حواس و دارای شعور (مضمون شعور) میخوانند.

اساس تیوری شناخت ایده آلیسم ذهنی، مطلق کردن و مستقل قلمداد نمودن عناصر شناخت مرحلۀ حسی شناخت و به عبارت دیگر مطلق کردن و مستقل قلمداد نمودن حواس و ذهن به طور کلی است.

مبنای اجتماعی ایده آلیسم و نحوۀ بر خورد آن به مناسبات اجتماعی جوامع طبقاتی و به تقسیم کار اجتماعی، به ویژه در جدا کردن کار فکری و کار یدی یعنی تقسیم کاری که در جریان تکامل جوامع طبقاتی به طور مداوم تعمیق می یابد، مشخص می شود. با این کار، ایده آلیسم به طبقات استثمارگر جامعه که انحصار علوم و فنون را در دست خود قبضه کرده اند و به سر پوش گذاشتن بر روی تضاد های اجتماعی به زیان امر رهایی پرولتاریا یاری می رساند.

فلسفۀ ایده آلیستی همواره بیانگر منافع طبقات ستمگر جامعه و ابزاری در خدمت آنها بوده است. ایده آلیسم پیوسته با مذهب در پیوند نزدیک و فشرده بوده است. لنین می گوید: "ایده آلیسم هیچ چیز نیست مگر یک شکل ظریف و تنظیف شدۀ فیده ایسم."[1]

ایده آلیسم همچنین پایۀ تیوریک مشی های ارتجاعی، اپورتونیستی، رویزیونیستی و بورژوایی است و دشمن معنوی ماتریالیسم دیالکتیک محسوب می شود.

*****


بر گرفته از کتاب مبانی و مفاهیم مارکسیسم


[1] - لنین: "ماتریالیسم و امپریوکریتیسیسم... (فیده ایسم یا فیدئیسم مکتبی است که درک حقایق اولیه را به الهام منوط می کند.)

هیچ نظری موجود نیست:

آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها