تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

۱۳۹۰ آذر ۱۳, یکشنبه

شیوۀ تولید اشتراکی اولیه


انسان با تهیۀ ابزار کار، خود را از حیوانات متمایز ساخت. انسان ها به وسیلۀ کار و ساختن ابزار کار از قلمرو حیوانات خارج شدند و جامعۀ انسانی اولیه را تشکیل دادند. در جامعۀ اولیۀ انسانی، نیرو های مولده در سطح بسیار نازلی قرار داشتند و ابزار تولید به منتهی درجه ابتدایی و ساده بود. انسان ها با کمک این ابزار تولید به تهیۀ وسایل معاش خود می پرداختند و سطح نازل نیرو های مولده، این جوامع انسانی را شدیداً به طبیعت وابسته می کرد. ابزار کار مانند قطعۀ سنگ های زمخت تراشید شده یا چماق که جزء اولین ابزار کار انسان بود، به نوعی ادامۀ مصنوعی یکی از اعضای بدن انسان محسوب می شد. وسایل کار آنچنان ابتدایی بود که برای انسان های جامعۀ اولیه ممکن نبود به طور انفرادی علیه نیرو های طبیعت و حیوانات مبارزه کنند. این امر ضرورت کار دسته جمعی، مالکیت اشتراکی بر وسایل تولید (ابزار تولید و زمین) و توزیع مساوی محصولات را ایجاب می کرد. مناسبات تولیدی اشتراکی فوق به جامعۀ انسانی اولیه خصلت اشتراکی میداد. انسان های این جوامع هیچ گونه درکی از مالکیت خصوصی بر وسایل تولید نداشتند. کار آنها هیچگونه مازادی بیش از آنچه که برای نیازمندی های زندگی ضرور بود، یعنی اضافه محصول، تولید نمی کرد. در چنین شرایطی، نابرابری ثروت، طبقات و استثمار انسان از انسان وجود نداشت و نمی توانست وجود داشته باشد. وسایل تولید در مالکیت اجتماعی جماعت های کوچکی قرار داشت که کم و بیش جدا از همدیگر بسر می بردند.

بدین ترتیب، قانون اساسی شیوۀ تولید اشتراکی اولیه عبارت بود از: تأمین نیازمندی های زندگی انسان ها به کمک ابزار تولید اولیه و بر اساس مالکیت اشتراکی بر وسایل تولید، کار دستجمعی و توزیع مساوی نعم مادی و محصولات. در این جوامع از آنجائیکه مالکیت خصوصی وجود نداشت و از آنجا که جامعه به طبقات تقسیم نشده بود، امکان وجود دولت هم نبود. لنین می گوید: "در جامعۀ اولیه شواهدی برای وجود دولت دیده نمی شود. در این جامعه، سلطۀ رسوم، اتوریته، احترام و قدرتی که کهنسالان قبایل از آن برخوردارند، مشاهده می شود. و این قدرت شامل زنان نیز می شده است. موقعیت و مقام سابق زنان شباهتی با وضع کنونی زنان که از حقوق بر خوردار نیستند و تحت ستم قرار دارند، نداشته است. اما ما در این دوره و در هیچ کجا با انسان هایی که به مقام خاصی ارتقاء یافته و از دیگران متمایز باشند و بر دیگران حکمروایی کنند و برای حکومت کردن به دستگاه اعمال قهر و دستگاه اجباری ویژه ای توسل جویند. روبرو نیستیم."[1]

انسان ها در نتیجۀ کسب تجربه، آموختند که ابزار های مختلفی (از سنگ و چوب) و سپس ابزار فلزی بسازند و بدین طریق نیازمندی های زندگی خود را از راه شکار، دامپروری و زراعت تأمین کنند. مناسبات تولیدی حاکم در جامعۀ اشتراکی اولیه تا مرحلۀ معینی با سطح رشد نیرو های مولده انطباق داشت. اما هنگامیکه ابزار نوین فلزی و تکامل یافته وارد عرصۀ تولید شد و با ارتقای سطح حاصلخیزی و بار آوری کار، امکان گذار به اقتصاد غیر اشتراکی (انفرادی) فراهم آمد، جماعت های مختلف و سپس افراد مختلف یک جماعت به کار های تولیدی مختلف پرداختند. پیدایش قبایل شبانی (مالداری) در برابر زراعت اولین تقسیم کار بزرگ اجتماعی را به وجود آورد و سپس، تمایز پیشه وری از زراعت و مالداری دومین تقسیم کار بزرگ اجتماعی را ایجاد کرد.

مالکیت خصوصی با تقسیم اجتماعی کار و با رشد توسعۀ مبادله رابطۀ جدایی ناپذیر دارد. با توسعۀ نیرو های مولده، نعم مادی بیش از آنچه که مورد نیاز زندگی انسان ها بود فراهم آمد و این امر امکان تصاحب اضافه کار و پیدایش مالکیت خصوصی، تقسیم به طبقات پدید آمد و جامعۀ اشتراکی رو به زوال رفت. در چنین شرایطی که انسان میتوانست به کمک ابزار تولید تکامل یافته تر بیش از آنچه که مورد نیاز زندگی اش باشد تولید کند، در جنگ ها برای فاتحین با صرفه تر بود که دیگر مانند سابق اسراء را نکشند، بلکه آنها را به بردگی کشند. خانواده های ثروتمند و اعیان بر بردگان مسلط شدند و نظام های برده داری در نتیجۀ چنین روندی پدیدار گشت.
*****

بر گرفته از کتاب مبانی و مفاهیم مارکسیسم


[1] - لنین: "دولت و انقلاب"

هیچ نظری موجود نیست:

آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها