تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

۱۳۹۰ آذر ۱۳, یکشنبه

صورت بندی اجتماعی نیمه - فیودالی


صورت بندی اجتماعی (فورماسیون) نیمه فیودالی، فورماسیون خاصی است که در اثر تهاجم سرمایۀ امپریالیستی و بطور کلی امپریالیسم به کشور های مستعمره، نیمه فیودالی و وابسته که قبل از نفوذ امپریالیسم، شیوۀ تولید فیودالی بر آنها حاکم بود، شکل می گیرد.

ساخت اقتصادی فورماسیون نیمه فیودالی یک ساخت اقتصادی مرکب و پیچیده است. در این ساخت مرکب عمدتاً دو نوع مناسبات تولیدی در کنار هم وجود دارند. مناسبات تولیدی نوع سرمایه داری (تضاد کار با سرمایۀ کمپرادور و بوروکراتیک) و مناسبات تولیدی فیودالی (تضاد بخش کثیر و عمدۀ دهقانان – دهقانان فقیر و میانه حال و پرولتاریای ده یا مالکان ارضی فیودال)

یکی از ویژگی های اساسی جامعۀ نیمه فیودالی در این است که هجوم سرمایه های امپریالیسیتی باعث ایجاد تغییرات و تحولاتی در ساخت اقتصاد فیودالی کشور می گردد. مائوتسه دون عملکرد امپریالیسم را در مورد جامعۀ فیودالی کهن چین، در زمینۀ ایجاد تغییر و تحول در ساخت اقتصادی سنتی، چنین توضیح میدهد: "جامعۀ فیودالی چین تقریباً سه هزار سال دوام داشت. تنها از اواسط قرن نوزدهم بود که در نتیجۀ هجوم سرمایه داری خارجی در این جامعه، تغییرات شگرفی بوجود آمد. چون در اقتصاد کالایی که در بطن جامعۀ فیودالی چین رشد یافته بود نخستین نطفه های سرمایه داری بوجود آمده بود، چین حتی بدون نفوذ سرمایه داری خارجی نیز میتوانست رفته رفته به یک جامعۀ سرمایه داری تکامل یابد. هجوم سرمایه داری خارجی این جریان را تسریع کرد. سرمایه داری خارجی نقشی بزرگ در متلاشی کردن اقتصاد اجتماعی چین ایفا کرد. از یک طرف اساس اقتصاد طبیعی خود کفایتی چین را ویران کرد، صنایع دستی را در شهر ها و پیشه وری خانگی دهقانان را تخریب نمود و از طرف دیگر موجب تسریع رشد اقتصاد کالایی در شهر و روستا گردید. این جریانات به جز آنکه تاثیر متلاشی کننده ای در اساس اقتصاد فیودالی چین داشت، شرایط و امکانات عینی معینی نیز برای رشد تولید سرمایه داری چین فراهم آورد. با ویران شدن اقتصاد طبیعی، بازاری جهت فروش کالا برای سرمایه داری بوجود آمد و در عین حال با خانه خرابی توده های عظیم دهقانان و پیشه وران نیز بازار نیروی کار برای سرمایه داری پیدا شد."[1]

در جامعۀ نیمه فیودالیف علیرغم تغییراتی که هجوم سرمایه های امپریالیستی در سطح اقتصاد سنتی بوجود می آورند، معهذا به علت تبانی امپریالیسم با فیودال ها، مناسبات استثماری فیودالی در اقتصاد روستا محفوظ باقی می ماند. در اقتصاد روستایی جامعۀ نیمه فیودالی، مناسبات تولیدی حاکم همچنان مناسبات فیودالی است و تضاد اساسی، تضاد بین دهقانان با مالکان ارضی فیودال است. مائوتسه دون در مورد جامعۀ نیمه فیودالی چین می گوید: "اساس اقتصاد خود کفایتی دوران فیودالی ویران شده است ولی نظام استثمار فیودالی، استثمار دهقانان به وسیلۀ مالکان ارضی دست نخورده باقی است."[2]

"طبقۀ حاکم فیودال – مالکان ارضی (...) صاحب قسمت اعظم اراضی بودند در حالیکه دهقانان یا خیلی کم زمین داشتند و یا به کلی زمین نداشتند. دهقانان با وسایل خود در مزارع مالکان ارضی و اشراف (...) کار می کردند و مجبور بودند 40، 50، 60، 70 و گاهی 80 فیصد محصول و حتی بیشتر از آن را به آنها بدهند که صرف لذایذ خصوصی شان می شد (...) دهقانانا در بند فیودالیسم گرفتار بودند و آزادی شخصی نداشتند. مالک ارضی حق داشت هر وقت بخواهد به دهقانان دشنام بدهد، آنها را بزند و حتی بکشد و دهقانان از هر گونه حقوق سیاسی محروم بودند."[3]

بدین ترتیب، در جامعۀ فیودالی، اساس شیوۀ تولید فیودالی که مبتنی بر مناسبات خاصی است (یعنی اخذ مازاد کار تولید کنندۀ مستقیم به وسیلۀ مالک ارضی فیودال از طریق اجبارات غیر اقتصادی) محفوظ باقی ماند. معهذا در این فورماسیون تغییر و تحولات مهمی در زمینه های تقسیم تولید اجتماعی (جدا شدن صنعت از زراعت و از میان رفتن تدریجی صنعت خانگی روستایی) و توسعۀ تولید کالایی پدید آمد. اقتصاد خود کفایتی متلاشی می گردد، در سطح دهقانان، قشر بندی به دهقانان مرفه، میانه حال و فقیر پدید می آید و پرولتاریای ده نیز پا به عرصۀ وجود می گذارد.

عده ای از فیودال ها تحت ترغیب سرمایه داری خارجی و در نتیجۀ شکاف هایی که در اقتصاد فیودالی بوجود آمده است، به سرمایه گذاری در خدمت امپریالیسم می پردازند و به فیودال – کمپرادور تبدیل می شوند.

یکی دیگر از ویژگی های فورماسیون نیمه فیودالی، وجود مناسبات تولیدی سرمایه داری / کمپرادوری است. هجوم سرمایه های امپریالیستی، بخش هایی از اقتصاد کشور را تحت کنترول و تسلط خود در می آورد و استثمار نیروی کار، غارت و چپاول منابع و ثروت های ملی و انسداد رشد آزاد سرمایه های داخلی (سرمایۀ ملی) را سبب می گردد. در بخش های تحت سلطۀ سرمایۀ امپریالیستی، مناسبات تولیدی استثماری سرمایه داری، یعنی تضاد کار با سرمایۀ امپریالیستی – کمپرادور حاکم است. اما هجوم امپریالیسم و سرمایه های آن از جانب دیگر مانع رشد سرمایه داری آزاد در جامعه می گردد، به طوریکه مناسبات تولیدی سرمایه داری (سرمایه داری آزاد) قادر نمی شوند موضع مسلط را (به این مفهوم که قانونمندی خود را در سطح کل اقتصاد حاکم نمایند) در سطح کل جامعه اشغال نمایند و همانطور که مائوتسه دون تصریح می کند: "سرمایه داری به شکل اساسی اجتماعی – اقتصادی مبدل نمی شود."[4]

در جامعۀ نیمه مستعمره – نیمه فیودالی، این سرمایه داری ملی نیست که رشد می کند، بلکه امپریالیسم خارجی است که سرمایۀ خود را در آن جامعه رشد میدهد.

بدین ترتیب، در فورماسیون نیمه مستعمره، نیمه فیودالی، دو نوع مناسبات تولیدی موجود است. یکی مناسبات تولیدی سرمایه داری است که عمدتاً در نتیجۀ نفوذ و تهاجم سرمایۀ امپریالیستی در بخش های معینی از اقتصاد استقرار می یابد. این مناسبات، به علت ماهیت و خصلت ذاتی سرمایه ای که حامل آن است (سرمایۀ مالی امپریالیستی) از یکطرف مانع رشد و تسلط سرمایه داری آزاد ملی و رشد نیرو های مولده می شود و از طرف دیگر، مناسبات تولیدی استثماری فیودالی را زا بین نبرده، بلکه آنها را حفظ می کند و مالکان ارضی فیودالی را "پایۀ اصلی اجتماعی" و "تکیه گاه" خود می سازد. دیگری مناسبات تولیدی فیودالی است که به صورت تضاد میان دهقانان با مالکان ارضی فیودال تجلی می یابد.

 مجموعۀ دو نوع تضاد اساسی، یعنی تضاد خلق با سرمایۀ کمپرادور /بوروکراتیک و تضاد دهقانان با فیودالیسم و ترکیب آنها تضاد عمدۀ جامعۀ نیمه فیودالی را تشکیل میدهند که عبارت است از تضاد میان توده های خلق از طرفی و ارتجاع (فیودال کمپرادور ها – بوروکراتیک ها) و امپریالیسم، از طرف دیگر.
*****

بر گرفته از کتاب مبانی و مفاهیم مارکسیسم


[1] - مائوتسه دون: "انقلاب چین و حزب کمونیست چین"
[2] - مائوتسه دون: "انقلاب چین و حزب کمونیست چین"
[3] - مائوتسه دون: "انقلاب چین و حزب کمونیست چین"
[4] - مائوتسه دون: "انقلاب چین و حزب کمونیست چین"

هیچ نظری موجود نیست:

آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها