تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

۱۳۹۰ آذر ۱۳, یکشنبه

سوسیالیسم علمی


سوسیالیسم علمی دکترینی است که توسط کارل مارکس و فریدریش انگلس در جریان سه پراتیک بزرگ انقلابی (مبارزۀ طبقاتی، مبارزۀ تولیدی و آزمون های علمی) در قرن 19 میلادی پایه گذاری شد.

بررسی و تحلیل روند تاریخی ای که موجب پیدایش بورژوازی و پرولتاریا و تضاد آشتی ناپذیر آنها شده است و کشف ابزار حل این تضاد و تصادم آنتاگونیستی در وضعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی موجود، محتوای اساسی سوسیالیسم و کمونیسم علمی را تشکیل میدهند.

سوسیالیسم علمی به مثابۀ سیستم اندیشه ها و آموزش های مارکس و انگلس، از یک طرف ادامه و تکامل جریانات فکری قرن 18 و 19 در زمینۀ فلسفه، اقتصاد و تیوری های انقلاب اجتماعی و سوسیالیسم است و از طرف دیگر محصول تضاد های طبقاتی و مبارزۀ طبقاتی در دوران سرمایه داری و امپریالیسم.

سوسیالیسم علمی از سه جزء تشکیل شده است:
1-      بینش علمی از تاریخ، یا ماتریالیسم تاریخی که شامل بررسی تکامل جوامع طبقاتی و به طور مشخص شامل تیوری شیوه های تولیدی ما قبل سرمایه داری و تیوری شیوۀ تولید سرمایه داری (از لحاظ ساخت اقتصادی - ایدئولوژیک و قضایی - سیاسی) است.
2-      فلسفۀ پرولتاریایی یا ماتریالیسم دیالکتیک.
3-      تیوری انقلاب پرولتاریایی یا تیوری دوران گذار از سرمایه داری به کمونیسم.

سوسیالیسم علمی در دوران معینی از تاریخ یعنی در مرحلۀ پیدایش طبقۀ کارگر معاصر، در جریان انقلاب صنعتی اروپا (در اواخر قرن 18 و نیمۀ اول قرن 19) و مبارزۀ طبقۀ کارگر علیه بورژوایی به وجود آمده است.

مارکس و انگلس به مثابۀ عناصر آگاه و پیشرو طبقۀ کارگر، از طریق شرکت مستقیم در مبارزۀ طبقاتی پرولتاریا و متشکل ساختن آن، رهبری و هدایت این مبارزه و جمع بندی از مبارزات و قیام های کارگری و توده یی، جمع بندی از تیوری های سوسیالیستی تخیلی و جهان بینی های غیر پرولتری و تخیلی، و نفی دیالکتیکی آنها بالاخره با مطالعه، بررسی و تحقیق علمی در مسایل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فلسفی دوران ماقبل سرمایه داری و زمان خود، موفق می گردند سوسیالیسم علمی را پایه گذاری و تدوین نمایند. آنها مطالعه و تحلیل همه جانبۀ وضعیت عینی و تضاد های درونی جامعۀ سرمایه داری و بررسی انتقادی سوسیالیسم و کمونیسم تخیلی را به مثابۀ دو وظیفۀ خطیر و اساسی به موازات یکدیگر در مرکز فعالیت های تحقیقی خود قرار دادند. این دو وظیفه با هم در یک ارتباط متقابل و دیالکتیکی قرار داشتند، زیرا همانگونه که انگلس خاطر نشان می ساخت، از یکطرف: "سوسیالیسم جدید مانند هر تیوری نوینی، هر چقدر هم از واقعیات مادی اقتصادی ناشی شده باشد، می بایستی در ابتدا با ماتریال فکری موجود در رابطه قرار گیرد."[1]

و از طرف دیگر، این ماتریال فکری (که عمدتاً مکاتب سوسیالیستی و کمونیستی تخیلی بود) خود محصول دوران اضمحلال فیودالیسم، پیدایش انقلابات بورژوایی و به دنبال آن رشد جنینی و بطئی جنبش پرولتری و مبارزات مستقل کارگری اروپا بود. از اینرو مارکس و انگلس با مطالعۀ جامع و دقیق شرایط عینی سیستم سرمایه داری، نطفه های درست، سالم و انقلابی اندیشه های سوسیالیستی دوران ماقبل خود را از پوستۀ غیر واقعی، پندارگرایانه، غیر علمی و غیر پرولتری آن جدا ساخته و برای تبدیل سوسیالیسم به علم، قبل از هر چیز، "آن را بر روی یک زمینۀ عینی استوار" ساختند.[2]

سوسیالیسم تخیلی، علیرغم انتقاد شدیدی که به سیستم سرمایه داری و عملکرد آن وارد می آورد، هیچگاه اساساً از محدودً یک سلسله نظریات و نسخه های اجتماعی تخیلی و ذهنی (سوبژکتیف) خارج نشد و به سلاح تیوریک تغییر واقعیت تبدیل نگردید. سوسیالیسم ماقبل مارکسیسم به بینش ماتریالیستی – دیالکتیکی تاریخ مسلح نبود و لذا نمی توانست به طور علمی شیوۀ تولید سرمایه داری، مکانیسم استثمار و تضاد های درونی و ذاتی جامعۀ سرمایه داری و بالاخره شرایط زایش، تکامل و زوال اجتناب ناپذیر این سیستم را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد. در نتیجه، این سوسیالیسم نه میتوانست به طور درست منشاء تغییرات، تحولات و انقلابات اجتماعی را جستجو نماید و نه ابزار حل نابسامانی های جامعۀ سرمایه داری را در دست داشت.

مارکس و انگلس با به کار بستن ماتریالیسم در قلمرو پدیده های اجتماعی (زندگی اجتماعی انسان) و با تدوین تیوری شیوۀ تولید سرمایه داری، یعنی به عبارت دیگر با دو کشف بزرگ خود (ماتریالیسم تاریخی و قانون ارزش اضافی) سوسیالیسم را به علم تبدیل کردند. انگس می گوید: "ما این دو کشف بزرگ، درک ماتریالیستی تاریخ و افشای راز تولید سرمایه داری را مدیون مارکس هستیم. با این  دو کشف، سوسیالیسم به علم تبدیل گردید و اکنون باید در وهلۀ اول به جزئیات و روابط آن پرداخت."[3]

شایستگی مارکس و انگلس در این نهفته بود که برای اولین بار سوسیالیسم را با جنبش کارگری امتزاج دادند. بر خلاف سوسیالیست های تخیلی، آن ها ثابت کردند که سوسیالیسم تنها یک آرزوی تخیلی انسان ها نیست بلکه نتیجۀ ضروری و منطقی رشد جامعۀ سرمایه داری و مبارزۀ طبقاتی است. آنها نشان دادند که پرولتاریا تنها طبقۀ انقلابی مصمم و پیگیر است که رسالت انهدام نظام سرمایه داری و ایجاد جامعۀ نوین سوسیالیستی و کمونیستی را بر عهده دارد. و این جامعه نه از طریق مسالمت آمیز بلکه به وسیلۀ انقلاب قهر آمیز و دیکتاتوری پرولتاریا مستقر می شود. دیکتاتوری پرولتاریا نیز در سرتاسر دوران ساختمان سوسیالیسم برای سرکوب نیروی مقاومت استثمارگران و ساختمان شرایط زیر بنایی و روبنایی کمونیسم لازم و ضروری است. سوسیالیسم بدین ترتیب از تخیل و رویا به یک تیوری علمی انقلابی و رهنمای عمل پرولتاریا و کمونیست ها تبدیل گردید: "نیروی انسداد ناپذیر جاذبۀ این تیوری که سوسیالیست های تمام کشور ها را به طرف خود کشانیده است در این است که روح انقلابی را با کاراکتر عالی و دقیق علمی (که آخرین کلام علوم اجتماعی است) تلفیق داده است."[4]

پس از مارکس و انگلس، لنین، استالین و مائوتسه دون با تکیه بر تجارب انقلابی روسیه و چین، تجربۀ ساختمان سوسیالیسم در این کشور ها و تجربۀ تاریخی مبارزات طبقاتی پرولتاریا و خلق های جهان، سوسیالیسم علمی را تکامل دادند.

آموزش سوسیالیسم علمی، به مثابۀ جهان بینی و رهنمای مبارزۀ دوران ساز پرولتاریا، تا ساختمان کمونیسم در مقیاس سراسر گیتی و در جریان پراتیک انقلابی پرولتاریای جهانی تکامل خواهد یافت.
*****

بر گرفته از کتاب مبانی و مفاهیم مارکسیسم


[1] - انگلس: "انتی دورینگ"
[2] - انگلس: "انتی دورینگ"
[3] - انگلس: "انتی دورینگ"
[4] - ولادیمیر ایلیچ لنین: "دوستان  مردم کیانند..."

هیچ نظری موجود نیست:

آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها