البته، یافتن تضاد عمده مطلقاً به معنی کنار گذاشتن، فراموش
کردن یا بی اهمیت انگاشتن تضاد های غیر عمده نیست. کلیۀ تضاد های اشیاء به هم
ارتباط داشته و یکدیگر را محدود و مشروط نموده و بر همدیگر تاثیر می گذارند. صحیح
است که تضاد عمده یک نقش مسلط و تعیین کننده را نسبت به تضاد های غیر عمده ایفاء
می کند، اما تضاد های غیر عمده نیز قادرند تاثیر معینی بر تکامل و حل تضاد عمده اعمال
نمایند. برای حل تضاد عمده باید توجه خود را به حل هر کدام از تضاد های غیر عمده
نیز معطوف داریم. بنابر این باید از یکسو قلب و جوهر مساله را درک کرد و از سوی
دیگر به کلیۀ جنبه های دیگر مساله و تضاد های ثانوی توجه نمود. باید رابطۀ
دیالکتیکی میان تضاد عمده و تضاد غیر عمده را به طور دقیق درک کرد.
در پروسۀ تکامل
اشیاء و پدیده ها، تضاد های عمده و غیر عمده ثابت و منجمد نیستند. در شرایط معینی
یکی می تواند به دیگری تبدیل گردد. حزب انقلابی طبقۀ کارگر (حزب کمونیست) باید به
امر تبدیل تضاد های عمده و غیر عمده به یکدیگر در جامعه آگاه بوده و آنرا پیش بینی
و متناسب با آن اهداف، جهت گیری ها، شعار ها، سیاست ها و تاکتیک های مناسبی اتخاذ
نماید.
*****
بر گرفته از کتاب مبانی
و مفاهیم مارکسیسم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر