تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

۱۳۹۰ آذر ۱۳, یکشنبه

ایدئولوژی اجتماعی


ایدئولوژی اجتماعی، ایده های سیاسی، قضایی، اخلاقی، علمی، فلسفی، هنری و مذهبی را در بر می گیرد. این اشکال آگاهی اجتماعی بر یکدیگر تاثیر گذاشته و میان آن ها واکنشی متقابل موجود است. از میان این اشکال، ایده های سیاسی و حقوقی انعکاس مستقیم تر و فشرده تر زیر بنای اقتصادی بوده و خصلت طبقاتی بارزتر و قوی تری دارند و بر دیگر اشکال ایدئولوژی تاثیر مهمی می نهند.

محتوای ایدئولوژی چه راستین باشد و چه دروغین و یا حتی موهوم (مثل خرافات مذهبی)، انعکاس هستی اجتماعی است و همواره به وسیلۀ شرایط تاریخی جامعه تعیین می شود. ایدئولوژی هر جامعه بر آن جامعه منطبق است. ایجاد دگرگونی در هستی اجتماعی (پایۀ اقتصادی) جامعه به طرز اجتناب ناپذیری، دیر یا زود، سبب ایجاد دگرگونی در ایدئولوژی اجتماعی می شود. آگاهی یا شعور اجتماعی وابسته به هستی اجتماعی است، اما در عین حال از نوعی استقلال نسبی بر خوردار است. بارزترین تظاهر این استقلال نسبی واکنش یا عمل متقابل آگاهی اجتماعی بر هستی اجتماعی است. یک ایدئولوژی اجتماعی نوین و پیشرو می تواند به شکل کامل یا کم و بیش کاملی نیاز های عینی تکامل جامعه را منعکس و بازگو نماید. درینصورت، این ایدئولوژی نقش سلاح معنوی طبقۀ پیشرو و نیرو های اجتماعی مترقی را ایفاء کرده به تکامل جامعه کمک شایان می کند. به عکس، یک ایدئولوژی اجتماعی کهن و عقب مانده نسبت به قوانین و نیاز های تکاملی جامعه نقش مخالف و بازدارنده ایفاده کرده یک نظام اجتماعی منحط و فاسد و منافع و خواست های طبقات ارتجاعی را نمایندگی می کند. این ایدئولوژی با تحول جامعه در تضاد قرار می گیرد.

در جوامع طبقاتی، بر آگاهی ایدئولوژیک انسان ها همواره مهر طبقاتی خورده است. در درون یک جامعۀ واحد، از آنجائیکه تعلقات و منافع طبقاتی افراد متفاوت است، ایدئولوژی های متفاوت و اساساً متضادی شکل می گیرد. به طور کلی در هر عصری، ایده های طبقۀ حاکمه یک موضع مسلط را اشغال می کند و ایده های طبقات تحت سلطه همواره مورد سر کوب واقع می شوند. میان این دو گونه ایده، تضاد و مبارزه ای دایمی در سطوح مختلف در جریان است. آگاهی اجتماعی راستین، انقلابی و پیشرو همیشه در مبارزه علیه آگاهی اجتماعی دروغین، ارتجاعی و عقب گرا، پیدایش و تکامل می یابد. کلیۀ موعظه ها و سخنان بورژوازی و رویزیونیست های جدید در بارۀ "ایدئولوژی ماوراء طبقه"، "ایدئولوژی تمام خلق" (مثل "دولت تمام خلقی"، "تمام انسان ها در برابر حقیقت برابرند"، آزادی دموکراتیک مجرد، عشق به انسانیت، هنر برای هنر و...) فقط برای فریب خلق های زحمتکش و حفظ و تحکیم منافع طبقات ارتجاعی که اینان نمایندگی می کنند، بکار میرود.

کلیۀ طبقات استثمارگر تاریخ تاکنون کوشش کرده اند ایدئولوژی طبقاتی خود را به مثابۀ ایدئولوژی تمامی جامعه و تمامی خلق وانمود نمایند و از این طریق، سلطۀ ایدئولوژیک خود را به مثابۀ یک طبقه از اذهان مخفی کنند و منافع خویش را به عنوان منافع جامعه جا بزنند. اما پرولتاریا نخستین و تنها طبقه ای است که می تواند به صراحت و بدون هراس اعلام نماید که ایدئولوژی وی ایدئولوژی یک طبقۀ اجتماعی معین است. زیرا فقط میان منافع وی و اکثریت عظیم زحمتکشان، میان جهان بینی وی و سمت تکاملی جامعه خویشاوندی وجود  دارد.

*****
بر گرفته از کتاب مبانی و مفاهیم مارکسیسم

هیچ نظری موجود نیست:

آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها