تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

۱۳۹۰ آذر ۱۳, یکشنبه

حقوق


حقوق در حقیقت چیزی جز ارادۀ طبقۀ حاکم نیست که به صورت قانون بیان می شود. حقوق مجموعۀ قوانین و مقرراتی است که اعمال افراد را آنگونه که تحت اجبار قدرت دولتی حاکم و به وسیلۀ آن تعریف و تصدیق عملی می شوند، تعیین می کند. این یک ابزار مهم در خدمت طبقۀ حاکم برای دفاع، تحکیم و تکامل روابط اجتماعی متناسب با منافع خود و برای اعمال یک دیکتاتوری طبقاتی است.

حقوق نیز مثل دولت محصول و بیان تضاد های طبقاتی آشتی ناپذیر است. حقوق به وسیلۀ طبقۀ حاکم و متناسب با منافع وی و جریان مبارزۀ طبقاتی، تعیین، تصحیح و یا حذف می شوند. به همین دلیل است که حقوق به آشکار ترین و مستقیم ترین شکلی منافع طبقۀ حاکم را بیان می کند. مارکس و انگلس در "مانفیست حزب کمونیست"، در افشای ماهیت طبقاتی حقوق بورژوایی چنین می گویند: "حقوق شما چیزی جز ارادۀ طبقۀ شما نیست که به صورت قانون در آمده است. اراده ای که محتوای آن به وسیلۀ شرایط مادی موجودیت طبقۀ شما تعیین می شود."[1]

حقوق یک بخش مهم روبنای اجتماعی است و به وسیلۀ یک زیربنای اقتصادی معین تعیین می شود و به نوبۀ خود در خدمت آن قرار می گیرد. حقوق در آخرین تحلیل روابط اقتصادی موجود در جامعه را حفظ و تحکیم می کند تا تسلط اقتصادی و سیاسی طبقۀ بر سر قدرت، ثابت، موجه و قانونی باقی بماند.

تفاوت ماهیت دولت سوسیالیستی و دولت طبقات استثمارگر دو شکل حقوق با ماهیت کاملاً متفاوت ایجاد می کند: حقوق طبقات استثمارگر و حقوق سوسیالیستی پرولتاریا.

حقوق کلیۀ طبقات استثمارگر مثل برده داران، فیودال ها و سرمایه داران بیان ارادۀ آنها و وسیله ای برای حفظ منافع اقتصادی و سیاسی آنان و سرکوب توده های زحمتکش است. بدون نابودی و خرد کردن قاطعانۀ دستگاه دولتی متعلق به طبقات استثمارگر و جایگزینی آن به وسیلۀ دولت دیکتاتوری پرولتاریا، غیر ممکن است به توان سیستم قضایی و حقوقی این دولت را به طرزی ریشه یی نابود کرد.

حقوق سوسیالیستی پرولتاریا بیان ارادۀ مجموع توده های زحمتکش است که به وسیلۀ طبقۀ کارگر رهبری می شود. حقوق سوسیالیستی ابزار مهمی در سرکوبی دشمنان و دفاع از توده ها، دفاع از انقلاب و ساختمان سوسیالیسم و تحکیم دیکتاتوری پرولتاریا است.
*****
بر گرفته از کتاب مبانی و مفاهیم مارکسیسم


[1] - مارکس / انگلس: "مانیفست حزب کمونیست"

هیچ نظری موجود نیست:

آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها