تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

۱۳۹۰ آذر ۱۳, یکشنبه

طبقات اجتماعی


در هر شیوۀ تولیدی که در آن مناسبات استثماری موجود است، دو گروه اجتماعی متخاصم وجود دارد: طبقۀ استثمارگر و طبقۀ استثمار شونده. در شیوۀ تولید برده دارد: برده داران و بردگان؛ در شیوۀ تولید فیودالی: فیودالان و دهقان ها؛ در شیوۀ تولید سرمایه داری: سرمایه داران و کارگران (بورژوازی و پرولتاریا)، دو طبقۀ متخاصم را تشکیل می دهد.

وجود طبقات متخاصم جدا از مبارزات طبقاتی و تصادم میان آنها نیست. این امر را مارکس و انگلس در "مانیفست حزب کمونیست" چنین بیان می کنند: "تاریخ کلیۀ جامعه هایی که تاکنون وجود داشته، تاریخ مبارزۀ طبقاتی است. مرد آزاد و بنده، پاتریسین و پلبین، مالک و سرف، استاد کار و شاگرد، خلاصه ستمگر و ستمکش با یکدیگر در تضاد دایمی بوده و به مبارزه ای بلا انقطاع گاه نهان و گاه آشکار، مبارزه ای که هر بار یا به تحول انقلابی سازمان سراسر جامعه و یا به فنای مشترک طبقات متخاصم ختم می گردید، دست زده اند."[1]

اما قبل از مارکس نیز مورخین و اقتصاد دانان بورژوا به وجود طبقات و مبارزات طبقاتی پی برده بودند. در واقع، یکی از مهمترین دستاورد های مارکسیسم در زمینۀ آموزش مقولۀ طبقات و مبارزات طبقاتی اثبات این نکته بوده که: "وجود طبقات فقط مربوط به مراحل تاریخی معین تکامل تولید است..."[2]

و یا به نقل از انگلس: "موجودیت طبقات و بنابرین تصادم میان آنان نیز به نوبۀ خود به درجۀ تکامل وضع اقتصادی و خصلت و شیوۀ تولید و مبادله (که چگونگی آن را همان شیوۀ تولید معین می کند) بستگی دارد."[3]

بنابرین مارکس برای اولین بار رابطۀ بین مقولۀ طبقه و مقولۀ شیوۀ تولید را نشان داد. لنین با حرکت از این رابطه تعریف مارکسیستی زیر را از طبقات اجتماعی ارائه میدهد: "طبقات به گروه های بزرگی از افراد اطلاق می گردد که: 1- بر حسب جای خود در سیستم تاریخاً معین تولید اجتماعی 2- بر حسب مناسبات خود (که اغلب به صورت قوانین تثبیت و تنظیم گردیده است) با وسایل تولید 3- بر حسب نقش خود در سازمان اجتماعی کار و بنابرین 4- بر حسب شیوه های دریافت و میزان آن سهمی از ثروت اجتماعی که در اختیار دارند، از یکدیگر متمایزند. طبقات آنچنان گروه هایی از افراد هستند که از بین آنها یک گروه می تواند به علت تمایزی که بین جای آنها در یک رژیم معین اقتصاد اجتماعی وجود دارد، کار گروه دیگر را به تصاحب خود در آورند."[4]

از تعریف فوق نتیجه می گیریم که برای تشخیص و تعیین طبقات اجتماعی در هر شیوۀ تولیدی معین باید شکل خاص مناسبات حاکم و مناسبات تولیدی را مورد مطالعه قرار داد. اما مناسبات تولیدی در اساس به مسالۀ مالکیت بر وسایل تولید و چگونگی توزیع مازاد تولید جامعه تحویل داده می شود. مارکس در این باره می گوید: "شکل اقتصادی ویژه ای که در پرتو آن اضافه کار نپرداخته شده از دست مولدین بلاواسط بیرون کشیده می شود، مناسبات بین حکومت کنندگان و حکومت شوندگان را تعیین می کند. همانا همیشه در مناسبات مستقیم بین مالکین شرایط تولید و مولدین بلاواسط است که باید عمیق ترین راز و اساس پنهان ساختمان اجتماعی... را جستجو نمود."[5]

طبقاتی که در زمینۀ اقتصادی موضع غالب را اشغال می کنند، از نظر سیاسی نیز دارای موضع مسلط هستند. تعلق انسان ها به این یا آن طبقه موضع سیاسی آنان را تعیین می کند.

در جریان تکامل تاریخ، طبقات به مثابۀ محصول سیستم مالکیت خصوصی بر وسایل تولید در مرحلۀ معینی از تکامل تولید اجتماعی ظاهر شده اند. در سیستم جماعت های بدوی، سطح نیروهای مولده بسیار نازل بوده و مازاد تولیدی در کار نبوده است. ابزار و وسایل تولید در مالکیت اشتراکی عمومی بوده و کار و توزیع ثروت به طور عمومی و اشتراکی صورت می گرفته است. در این مرحله از تکامل جامعه، تمایزات طبقاتی وجود نداشته و نمی توانست وجود داشته باشد. اما همراه با رشد نیروهای مولده و ایجاد یک مازاد محصول و استقرار یک تقسیم کار اجتماعی و سیستم مالکیت خصوصی، اقلیتی از جامعه که ابزار تولید را در تصرف خود داشته، بدون انجام کاری، محصول و ثمرۀ کار اکثریت عظیم مردم را که از ابزار تولید جدا گشته بودند، تصاحب نمود و بدین ترتیب رابطۀ میان استثمارگر و استثمار شونده، میان غالب و مغلوب پدیدار و جامعه به طبقات متخاصم تقسیم می گردد.
*****

بر گرفته از کتاب مبانی و مفاهیم مارکسیسم


[1] - مارکس و انگلس: "مانیفست حزب کمونیست"
[2] - از نامۀ مارکس به ویدیر "مکاتبات"
[3] - انگلس: "پیشگفتار بر "هجدهم برومر لویی بناپارت"
[4] - لنین:  "ابتکار بزرگ"
[5] - لنین: "ابتکار بزرگ"

هیچ نظری موجود نیست:

آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها