تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

۱۳۹۰ آذر ۱۴, دوشنبه

ماتریالیسم تاریخی


ماتریالیسم تاریخی علم مربوط به عام ترین قوانین تکامل جامعۀ بشری است. ماتریالیسم تاریخی یا بینش ماتریالیستی تاریخ، تعمیم و کاربرد تیوری ماتریالیستی برای شناخت زندگی اجتماعی و تاریخی جامعۀ بشری است. ماتریالیسم تاریخی یک بخش لاینفک فلسفۀ مارکسیستی و یک جهان بینی تماماً متضاد با ایده آلیسم تاریخی است.

پیش از پیدایش مارکسیسم، ایده آلیسم تاریخی در زمینۀ تیوری تاریخ نقشی کاملاً مسلط را اشغال می نمود و ازینرو یک علم تاریخ اصیل نمی توانست بوجود آید. تنها ماتریالیسم تاریخی که به وسیلۀ کارل مارکس بنیان گذارده شد، برای اولین بار قادر گردید به شکل صحیح علت اساسی تکامل تاریخ جوامع بشری را کشف و روند اصلی این تکامل و نیز عام ترین قوانین آن را از پردۀ ابهام خارج نماید.

از نظر ماتریالیسم تاریخی، هستی اجتماعی آگاهی اجتماعی را تعیین می کند و این آگاهی به نوبۀ خود متقابلاً بر هستی اجتماعی تاثیر می گذارد. هستی اجتماعی شرایط زندگی مادی جامعه و بویژه شیوۀ تولید نعمات مادی را در بر می گیرد. آگاهی اجتماعی سیاست، حقوق، اخلاق، هنر، فلسفه و... را در بر می گیرد که این به نوبۀ خود یک عکس العمل فعال بر هستی اجتماعی اعمال کرده و در شرایط معینی حتی نقش تعیین کننده نیز ایفا می کند. مائوتسه دون می گوید: "... ما قبول داریم که در جریان عمومی رشد تاریخ، ماده تعیین کنندۀ روح و وجود اجتماعی تعیین کنندۀ شعور اجتماعی است؛ ولی در عین حال نیز می پذیریم و هم باید بپذیریم که روح بر ماده، شعور اجتماعی بر وجود اجتماعی و روبنا بر زیربنای اقتصادی تاثیر متقابل می گذارد."[1]

از نظر ماتریالیسم تاریخی، تکامل تاریخی جامعۀ بشری دارای قوانین ویژۀ آنست. این حرکت تکاملی به حرکت و دگرگونی تضاد های اساسی جامعه (یعنی تضاد میان نیروهای مولده و روابط تولیدی و تضاد میان زیربنای اقتصادی و روبنا) وابسته بوده و از آن منشاء می گیرد. در جامعه ایکه تضاد و آنتاگونیسم طبقاتی موجود است، این تضاد ها به صورت مبارزۀ طبقاتی حادی که بروز می کنند نیروی محرکۀ تکامل هر جامعۀ طبقاتی را تشکیل میدهند. مائوتسه دون می گوید: "مبارزۀ طبقاتی، پیروزی جمعی از طبقات و نابودی برخی دیگر، اینست تاریخ، اینست تاریخ تمدن چندین هزار ساله. تفسیر تاریخ از این دیدگاه، ماتریالیسم تاریخی است، قرار گرفتن در نقطۀ مقابل آن ایده آلیسم تاریخی است."[2]

ماتریالیسم تاریخی معتقد  است که این توده های خلقی هستند که سازندۀ تاریخ اند. این بردگان هستند که تاریخ را می سازند و نه قهرمانان. توده های خلق نیروی عمدۀ سه پراتیک بزرگ انقلابی (مبارزۀ طبقاتی، مبارزۀ تولیدی و مبارزه برای آزمون های علمی) هستند و بنابرین تاریخ تکامل جوامع همان تاریخ فعالیت ها و پراتیک توده های خلقی است. قوانین عینی تکامل اجتماعی به وسیله و از طریق فعالیت و پراتیک توده ها تحقق می یابند. مائوتسه دون می گوید: "خلق و فقط خلق است نیروی محرک و آفرینندۀ تاریخ جهان."[3]

بر پایۀ اعتقاد به این حقیقت که توده ها نیروی محرک تکامل تاریخ جوامع اند، ماتریالیسم تاریخی نقش فرد را نیز در تاریخ تائید می نماید. رهبران انقلابی پرولتاریا که در جنبش های توده یی انقلابی پرولتری به وجود می آیند، نقش عظیمی را در پیروزی و تکامل انقلاب پرولتاریایی ایفا می کنند، زیرا فقط آن ها قادرند بهتر از هر کسی منافع و ارادۀ خلق را بیان کرده به توده ها اعتماد کامل داشته و به آن ها اتکاء نموده و شناخت، هوش و ابتکار توده ها را جمع بندی و فشرده کرده و بالاخره قوانین تکامل جامعه را درک و به شکل درست آن، پرولتاریا و خلق های انقلابی را در سه مبارزۀ بزرگ انقلابی رهبری نمایند.

بنیانگذاری ماتریالیسم در تاریخ تکامل اندیشۀ بشری یک انقلاب عظیم به شمار میرود. لنین ماتریالیسم تاریخی مارکس را "بزرگترین پیروزی تاریخ اندیشۀ علمی" می داند.[4]

ماتریالیسم تاریخی بنیاد تیوریکی است که بر پایۀ آن حزب پرولتاریا تاکتیک و ستراتیژی خود را تعیین می نماید و پرولتاریا و خلق های انقلابی را به تیوری علمی (در بارۀ تکامل اجتماعی و شیوۀ علمی شناخت و دگرگون کردن جهان) مسلح می نماید و به این ترتیب به یک سلاح ایدئولوژیک نیرومند برای انجام پیروزمند مبارزۀ انقلابی مبدل می گردد.



بر گرفته از کتاب مبانی و مفاهیم مارکسیسم



[1] - مائوتسه دون: "در بارۀ تضاد"
[2] - مائوتسه دون: "پندار های واهی خود را بدور افکنید"
[3] - مائوتسه دون: "در بارۀ دولت ائتلافی"
[4] - لنین: "سه منبع و سه جزء مارکسیسم"

هیچ نظری موجود نیست:

آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها