تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

۱۳۹۰ آذر ۱۴, دوشنبه

علت و معلول


علت و معلول یک جفت مقولۀ مهم فلسفی هستند که بیانگر روابط علت و معلول در اشیاء و پدیده های عینی می باشند، روابط علت و معلولی بیان ارتباط همگانی و عمل متقابل اشیاء عینی در جهان اند.

در هر پدیدۀ جهان عینی یک رابطۀ علت و معلولی معین موجود است. این رابطه ویژۀ اشیاء عینی بوده و در خارج از شناخت انسانی و مستقل از ارادۀ وی وجود دارد. در جهان عینی این رابطه در همه جا وجود دارد. هر پدیده ای دارای عللی است که آن را ایجاد می کند و هر علتی ضرورتاً معلول های معینی را بوجود می آورد.

رابطۀ میان علت و معلول یک وحدت دیالکتیکی است، یعنی این دو متقابلاً به هم پیوسته بوده و یکی به دیگری تبدیل می شود. علت و معلول متقابلاً همدیگر را مشروط می نمایند. در جهان هیچ علت بدون معلول و هیچ معلول بی علت وجود ندارد. علت معلول را ایجاد می کند که خود در شرایط معینی به علت تبدیل می شود. یک پدیده میتواند در یک رابطۀ معینی نقش علت را بازی کند در حالیکه در رابطۀ معین دیگری ممکن است معلول باشد. مثلاً پراتیک انقلابی علت ایجاد تیوری انقلابی است، اما در شرایط معین تیوری انقلابی به علتی تبدیل می شود که
پراتیک انقلابی به پیروزی هدایت می کند.

روابط علت و معلول میان اشیاء عینی بی نهایت پیچیده و بغرنج اند. در زندگی واقعی، یک علت می تواند در شرایط متفاوتی، معلول ها و یا نتیجه هایی با جنبه های گوناگون و حتی نتیجه های مخالف ایجاد کند، یا یک معلول واحد اغلب از عللی با جنبه های گوناگون ناشی گردد. مثلاً در کشاورزی، کیفیت برداشت محصول، معلول و نتیجۀ عمل مشترک علت هایی نظیر آب و هوا، سطح رشد تکنیک، آگاهی ایدئولوژیک و کوشش های ذهنی وغیره است. در میان علل مختلف و متعدد ضرورتاً یکی از آنها علت اساسی موجودیت و تکامل را تشکیل میدهد. این علت اساسی تکامل شیئی یا پدیده یک علت داخلی است، نه خارجی و در درون تضاد های داخلی خود شیئی یا پدیده قرار دارد: "دیالکتیک ماتریالیستی بر آنست که علل خارجی شرط تحول و علل داخلی اساس تحول اند. در عین اینکه علل خارجی به وسیلۀ علل داخلی موثر واقع می شوند."[1]

هدف علم کشف روابط علت و معلول میان اشیاء و پدیده ها و یافتن علت اساسی است که وجود و تکامل شیئی و پدیده را تعیین می نماید و همچنین کشف قانونمندی تکامل آنها، پیش بینی سمت حرکت به منظور هدایت پراتیک انسان ها و استفادۀ کامل از فعالیت های ذهنی است.

نظرگاه های ایده آلیستی و متافیزیکی در بارۀ مسالۀ علیت با نظرگاه ماتریالیسم دیالکتیک در تضاد قرار دارند. ایده آلیسم وجود عینی روابط علت و معلولی را نفی می کند و این روابط را ساختۀ ذهنی انسان میداند. متافیزیک به طرزی مطلق علت و معلول و اشکال تبدیل آنها را به یکدیگر نفی می کند. این دو بینش غیر واقعی از پدیده های جهان در اساس یگانه اند.
*****

بر گرفته از کتاب مبانی و مفاهیم مارکسیسم


[1] - مائوتسه دون: "در بارۀ تضاد"

هیچ نظری موجود نیست:

آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها