تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

۱۳۹۰ آذر ۱۴, دوشنبه

محتوی و شکل


محتوی و شکل یک جفت مقوله در دیالکتیک ماتریالیستی اند. محتوی عبارت است از تضاد های درونی اشیاء و پدیده ها؛ شکل عبارت است از بیان حرکت متضاد آنها.

هر شیئی یا پدیده دارای شکل و محتوی است. مثلاً در مورد شیوۀ تولید نعم مادی نیرو های تولیدی محتوی و مناسبات تولیدی شکل اجتماعی شیوۀ تولید است. در مورد صورت بندی اجتماعی: پایۀ اقتصادی که از مجموعۀ مناسبات تولیدی تشکیل شده به مثابۀ محتوی و روبنای اجتماعی شکل محسوب می شود. خط فاصل بین محتوی و شکل یک امر مطلق نیست.

شکل یک محتوای مشخص میتواند خود محتوای شکل دیگری باشد و یا بالعکس. بدین ترتیب، مناسبات تولیدی شکل نیرو های مولده محسوب شده و در عین حال محتوای برای روبنا خواهد بود. گاهی یک محتوی میتواند چندین شکل بخود بگیرد که یکی از آنها شکل عمده و بقیه با حفظ ارتباط نزدیک با اولی و به همراه آن، تکامل محتوی را عهده دار خواهند بود.

غالب نظریات فلسفی ایده آلیستی و متافیزیکی، محتوی را از شکل جدا می کنند. ماتریالیسم دیالکتیک به ما می آموزد که رابطۀ بین شکل و محتوی یک وحدت دیالکتیکی را تشکیل میدهند. محتوی و شکل متقابلاً به هم مشروط بوده و در یک واحد همزیستی می کنند. هر محتوی در یک شکل معین قرار می گیرد و ضرورتاً هر شکل محتوایی را با خود خواهند داشت. در این وحدت، محتوی جنبۀ عمده و تعیین کننده را دارد و شکل را تعیین می کند. شکل وابسته به محتوی بوده و مشروط به آن است. با اینحال، محتوی نیز برای آنکه بتواند وجود داشته باشد و تکامل یابد، باید شکل مقتضی خود را داشته باشد. بدین نحو، شکل نیز به گونه ای فعال بر محتوی تاثیر می گذارد. یک شکل متناسب میتواند انگیزۀ تکامل باشد و در صورتیکه متناسب نباشد، میتواند به مثابۀ مانع عمل کند.

در شرایط معینی ممکن است شکل حتی نقش اصلی و تعیین کننده را در تکامل محتوی بازی نماید. تضاد بین شکل و محتوی چنین تظاهر می یابد: محتوی به قدر کافی زنده و متغییر است، ولی شکل نسبتاً ایستا و غیر متحرک است. در پروسۀ تکامل اشیاء، معمولاً شکل نسبت به محتوی تاخیر دارد و به همین خاطر همیشه بین محتوای جدید و شکل کهنه تضاد موجود است. به حکم جبری تکامل، محتوی اقتضاء می کند که شکل کهنه شکسته شود و شکل جدیدی جای آن را بگیرد.

گاهی محتوای نوین از همان شکل و قالب گذشته استفاده می کنند، یعنی شیوۀ طرد کامل شکل کهنۀ را به کار نمی گیرند، بلکه از تغییر بخشی از آن کمک گرفته، تضاد بین شکل و محتوی را حل می کنند.

"ما از اینکه شکل های ادبی و هنری گذشته را مورد استفاده قرار دهیم، به هیچ وجه روگردان نیستیم: ولی این شکل ها درست پس از آنکه در دست ما از نو ساخته شده و مضمون نوینی یافتند، انقلابی خواهند شد و در خدمت خلق قرار خواهند گرفت."[1]

زمانیکه دیالکتیک شکل و محتوی اقتضاء کنند که ما مساله ای را مشاهده و حل کنیم، ابتدا باید به محتوای شیئی نظر افگنیم و با گرایشات انحرافی از جمله "فرمالیسم" که تنها به فرم (شکل) اهمیت داده و محتوی را به باد فراموشی می گیرد، مبارزه کنیم. فرمالیسم هرگز از واقعیت حرکت نکرده و به دنبال نتایج واقعی نمی باشد و همواره به دنبال استفادۀ مکانیکی از فورمول های مجرد بوده، به طریقی یک جانبه، قالب های سطحی ظاهر فریب را به کار می گیرد، از جانب دیگر، باید فرم هایی را اتخاذ نمود که در خدمت محتوی قرار گیرند و در مقابل گرایش انحرافی دیگری که تنها به محتوی پرداخته و شکل را به بوتۀ فراموشی می سپارند، نیز مبارزه نمود.
*****

بر گرفته از کتاب مبانی و مفاهیم مارکسیسم


[1] - مائوتسه دون: "سخنرانی ها در محفل ادبی و هنری ین آن"

هیچ نظری موجود نیست:

آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها