تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

۱۳۹۰ آذر ۱۴, دوشنبه

فرهنگ چیست؟


فرهنگ عبارت است از مجموعۀ ارزش های مادی و معنوی که توسط بشریت در طول تاریخ آفریده شده است. فرهنگ یک پدیدۀ اجتماعی است که معرف سطح پیشرفت جامعه در یک مرحلۀ معین تاریخ می باشد. این سطح پیشرفت به وسیلۀ ترقی فنون، تکامل تجارب در زمینۀ روند کار و تولید، پیشرفت آموزش و پرورش، علوم، ادبیات، هنر و همچنین به وسیلۀ سطح رشد نهاد های اجتماعی که در ارتباط با فعالیت های مذکور می باشد، تعیین می گردد. فرهنگ به طور کلی به فرهنگ مادی و معنوی تقسیم می شود. فرهنگ مادی همان ابزار مادی تولید تولید و زیست، تجارب کسب شده در زمینۀ تولید و ثروت های مادی دیگر است. فرهنگ معنوی عبارت است از دستاورد های جامعه در زمینۀ علوم، هنر، ادبیات، فلسفه، اخلاق، آموزش و... فرهنگ به بیان خاص کلمه همان فرهنگ معنوی است.

در میان مهمترین نشانه های سطح فرهنگ (به مفهوم عام کلمه) در یک جامعه و در یک مرحلۀ مشخص تاریخ، باید از درجۀ استفاده از تکنیک های تکامل یافته و اکتشافات علمی در پروسۀ تولید اجتماعی، سطح فرهنگ و تکنیک تولید کنندگان نعم مادی و همچنین درجۀ اشاعۀ آموزش، ادبیات و هنر در میان مردم، نام برد.

مارکسیسم لنینیسم برای اولین بار مسائل فرهنگ و محتوای تاریخی و اجتماعی آن را از طریق علمی حل کرد و نشان داد که فعالیت های معنوی انسان ناشی از شرایط زندگی مادی جامعه و خصوصیات رژیم اجتماعی و سیاسی است. ایده آلیست ها فرهنگ و رشد آن را محصول ذهنی نخبگان جامعه و "الیت" ها تصور می کنند. به عقیدۀ آن ها بین فرهنگ و مبارزۀ طبقاتی هیچگونه رابطه ای موجود نیست. مارکسیسم لنینیسم به طرز بی وقفه ای علیه تمام تیوری های ایده آلیستی که می خواهند تغییر ناپذیری فرهنگ بورژوایی را ثابت کنند، علیه تمام تیوری هایی که می کوشند خصوصیات طبقاتی فرهنگ بورژوایی را پنهان سازند و سیاست امپریالیستی بورژوایی را در زمینۀ سرکوب و استثمار توده ها و نابود ساختن و به زیر سلطه کشیدن فرهنگ آنان را توجیه کنند، مبارزه می کند. مارکسیسم لنینیسم علیه هر نوع اقدامی که تحت شعار های جهان وطنی (کوسموپولیتیسم) در استتار سیاست امپریالیستی عمل می نماید، مبارزه می کند.

مارکسیسم لنینیسم با اعلام اینکه فرهنگ یک پدیدۀ اجتماعی است، از تز اساسی ماتریالیسم تاریخی حرکت می کند، یعنی معتقد است که شیوۀ تولید نعم مادی تمام زندگی اجتماعی، سیاسی و معنوی را تعیین می کند. تکامل شیوۀ تولیدی نعم مادی شرط گذار از یک نظام اجتماعی معین و فرهنگ معین مربوط به آن به یک نظام اجتماعی بالاتر و فرهنگ منطبق با آن نظام جدید است. ازینرو، فرهنگ یک پدیدۀ تاریخی است که توسعه می یابد. قوانین رشد شیوه های تولیدی، نیرو های مولده و مناسبات تولیدی پایۀ موجودیت فرهنگ مادی و معنوی جامعه را تشکیل میدهد. بنابر این، قوانین عینی (ابژکتیو) بر تکامل فرهنگ حکومت می کند و این تکامل به خواست و ارادۀ انسان ها وابسته نیست. یک فرهنگ جدید فقط وقتی به وجود می آید که شرط عینی زندگی مادی جامعه پخته باشد. اما در نظر گاه ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیکی، هر چند فرهنگ معنوی به وسیلۀ ساخت اقتصادی و شیوۀ تولیدی نعم مادی تعیین می شود، ولی به طرز مکانیکی و خود به خودی تغییرات آن را دنبال نمی کند. فرهنگ معنوی به مثابۀ بخشی از روبنای جامعه از یک استقلال نسبی در تکامل خود بر خوردار است و در شرایطی (چنانچه مانع رشد و تکامل زیر بنای اقتصادی شود) میتواند نقش عمده و تعیین کننده پیدا کند. فرهنگ معنوی در عین حال از فرهنگ دیگر خلق ها و کشور ها نیز تاثیر می پذیرد. بالاخره هر فرهنگ جدید از نقطه نظر تاریخی به فرهنگ گذشته وابسته است و پیوند دارد. تسلسل تاریخی رشد تولید مادی پایۀ تسلسل در رشد فرهنگ مادی و معنوی است. لنین می گوید: "فرهنگ پرولتری باید رشد منطقی مجموعۀ آگاهی های تدوین شده توسط بشریت، تحت یوغ جامعۀ سرمایه داری، جامعۀ مالکین بزرگ ارضی و جامعۀ بوروکراتیک (سرمایه داری) باشد.

فرهنگ در هر جامعۀ طبقاتی از یک خصلت طبقاتی معینی بر خوردار است که محتوی و اهداف آن را تعیین می کند. مثلاً در یک جامعۀ سرمایه داری هر فرهنگ ملی به دو فرهنگ، یکی فرهنگ مسلط بورژوازی (فرهنگ طبقۀ مسلط) و دیگری عناصر فرهنگی کم و بیش تکامل یافتۀ دموکراتیک و سوسیالیستی متعلق به توده های تحت ستم تقیسیم می شود. فرهنگ سوسیالیستی که کلیۀ عناصر مترقی فرهنگ گذشته را در خود جذب می کند و به طرز ریشه ای هم از نظر ایدئولوژی و هم از نظر عملکرد اجتماعی با فرهنگ بورژوایی امپریالیستی تغایر دارد. فرهنگ سوسیالیستی فقط به وسیلۀ یک انقلاب سوسیالیستی که یکی از اجزای اساسی آن انقلاب فرهنگی سوسیالیستی است می تواند به طور کامل خلق و تکامل یابد. فرهنگ سوسیالیستی به نوبۀ خود به حفظ و تحکیم دیکتاتوری پرولتاریا، ادامۀ انقلاب تحت دیکتاتوری پرولتاریا و نیل به یک جامعۀ کمونیستی نقش اساسی ایفاء می نماید. از اختصاصات فرهنگ سوسیالیستی می توان چند مورد زیر را ذکر نمود: خویشاوندی و تعلق داشتن به توده ها، ایدئولوژی کمونیستی، جهان بینی علمی، خدمت به خلق، روحیۀ اشتراکی، میهن پرستی سوسیالیستی و انترناسیونالیسم.

زبان یکی از عناصر مهم شکل ملی فرهنگ است. اما بین زبان و فرهنگ به مفهوم کلی آن تفاوت بارزی موجود است. در یک جامعۀ طبقاتی فرهنگ خصلتی طبقاتی دارد، در حالیکه زبان خصلتی طبقاتی نداشته و برای تمام ملت مشترک است. زبان می تواند به نحوی یک سان به فرهنگ بورژوایی و فرهنگ سوسیالیستی خدمت کند. علاوه بر این هنگامی که یک نظم نوین اجتماعی به وجود می آید، فرهنگ عوض می شود، در حالیکه زبان عملاً در جریان چندین دورۀ اجتماعی تغییر پیدا نمی کند.

ویژگی نفسانی یک ملت، خصلت های روحانی انسان هایی که ملت را تشکیل میدهند، در ویژگی های فرهنگ های ملی منعکس می شوند. ویژگی نفسانی یکی از خصلت های اساسی ملت و نیز یکی از اشکال فرهنگ ملی است. این ویژگی بیان کنندۀ شرایط مشترک زندگی انسان های متعلق به یک ملت می باشد. در جوامع طبقاتی، اختلاف اوضاع و احوال و شرایط زندگی طبقات در تفاوت روانشناسی اجتماعی آن ها منعکس می شود. ویژگی های فرهنگ ملی در شیوۀ زندگی انسان ها نیز منعکس می شود. شیوۀ زندگی انسان ها به منزلۀ یکی از اشکال فرهنگ ملی بیان عادتی است که از لحاظ تاریخی در نزد یک خلق معین بر پایۀ روابط اجتماعی و خانوادگی خاص این خلق، سنت ها، آداب، شیوۀ آفرینش و شرایط زندگی موروثی و نوین ( مسکن، پوشاک و...) شکل گرفته اند. شیوۀ زندگی اجتماعی و فردی انسان ها نیز بن نسبت تکامل و تغییر ساخت اجتماعی جامعه دگرگون می شود.

مبارزۀ طبقاتی که حاصلش در هم شکستن نظام کهنۀ اجتماعی و بر قراری یک نظم نوین اجتماعی می باشد، ضرورتاً یک فرهنگ نو، پیشرفته تر و مترقی تر را جایگزین یک فرهنگ کهنه و عقب مانده خواهد کرد. در این مبارزۀ طبقاتی، پرولتاریا و حزب آن نقش رهبری کننده را به عهده دارد. یک جامعۀ سوسیالیستی شرایط رشد کامل فرهنگ ملت ها و خلق ها را که دارای محتوی سوسیالیستی می گردد، فراهم می آورد، مبادلۀ فشردۀ ارزش ها و وسایل فرهنگی مادی و معنوی را میان آنان تسهیل می نماید، گنجینه های فرهنگی ملیت ها را غنای بی سابقه می بخشد و شرایط بهره گیری این فرهنگ های ملی را از گنجینۀ فرهنگ جهانی فراهم می نماید و از اینرو گامی بلند در جهت تحقق و تکامل فرهنگ مشترک جهانی انسان ها، که به آرمان کمونیسم و تحقق آن کمک بزرگی می نماید، بر میدارد.

بر گرفته از کتاب مبانی و مفاهیم مارکسیسم

هیچ نظری موجود نیست:

آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها