تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

۱۳۹۰ آذر ۱۴, دوشنبه

قانون وحدت ضدین


قانون وحدت ضدین به اسامی دیگر از جمله "قانون تضاد" یا "قانون وحدت و مبارزۀ اضداد" نیز نامیده می شود. وحدت ضدین قانون اصلی جهان هستی است. وحدت ضدین عمده ترین قانون دیالکتیک ماتریالیستی و عصاره و هستۀ آنست. همۀ مقولات دیالکتیک مارکسیستی، در هر زمینه ای، بیان قانون وحدت ضدین است. لنین می گوید: "دیالکتیک را میتوان به طور مختصر با تیوری وحدت ضدین تعریف کرد."[1]

مائوتسه دون می نویسد: "فلسفۀ مارکسیستی بر آنست که قانون وحدت اضداد قانون اساسی عالم است. این قانون در همه جا صدق می کند. خواه در طبیعت باشد و خواه در جامعۀ بشری و یا در تفکر انسان ها. دو جهت یک تضاد در ضمن وحدت با یکدیگر در مبارزه اند و درست همین وحدت و مبارزه است که موجب حرکت و تغییر اشیاء و پدیده ها می گردد."[2]

مطابق این قانون، هر شیئی و پدیده در جهان از دو جنبۀ متضاد تشکیل می شود که با یکدیگر در وحدت (یا همگونی) و مبارزه اند و در شرایط معین در درون یک واحد به زیست خود ادامه میدهند. مبارزۀ میان این دو جنبه که کاملاً به هم پیوسته و متقابلاً مشروط به یکدیگر اند، مبارزه ای است دایمی و بدون وقفه. درست به علت وجود همین مبارزۀ میان ضدین و تکامل آنست که تحت شرایط معینی در درون یک شیئی یا پدیده تغییرات کیفی و جهشی رخ میدهد، یعنی وحدت دو جانب متضاد به هم خورده و گسیخته می گردد و در نتیجه با ازبین رفتن وحدت گذشته، شیئی و پدیدۀ نوینی جانشین پدیدۀ کهنه می گردد و پروسۀ قدیمی تکامل آن جای خود را به یک پروسۀ نوین میدهد. به عبارت دیگر، با تکامل تضاد درون یک پدیده، تقسیم یگانه به دوگانه صورت می پذیرید. وحدت به انشعاب بدل شده و یک وحدت جدید از خلال این مبارزه و دگرگونی پدید می آید که وحدت جدید نیز به انشعاب می گراید و به همین روال تقسیم یگانه به دو گانه بلاوقفه انجام می گیرد و تا نهایت ادامه می یابد. چنین است پروسۀ حرکت و تغییرات لایزال اشیاء و تکامل و پیشروی وقفه ناپذیر آنها.

به عنوان مثال، زندگی اجتماعی را در نظر بگیریم: هر صورت بندی اجتماعی در بردارندۀ دو عنصر اساسی متضاد است که عبارتند از نیرو های مولده و مناسبات تولیدی. تکامل جوامع محصول مبارزۀ متقابل و بلاوقفه این دو جنبۀ متضاد است. وقتی یک صورت بندی معین به شکل دیگری متحول می شود، در آغاز به این علت است که تکامل نیروهای مولده با مناسبات تولیدی موجود بیش از پیش در تضاد قرار می گیرد و تغییراتی را در مناسبات تولیدی، در پایۀ اقتصادی جامعه و به همراه آن در سایر زمینه های روبنایی جامعه طلب می کند. در جوامع طبقاتی، این تکامل دو جانب متضاد از خلال یک مبارزۀ شدید طبقاتی ظاهر می شود و منجر به نشستن جامعۀ نو بر جای جامعۀ کهنه می شود.

در طبیعت نیز، در همه جا، از اجرام غول آسای آسمانی گرفته تا درون ذرات میکروسکوپی، وحدت اضداد و حرکت و مبارزۀ ضدین و اصل تقسیم یگانه به دو گانه حاکم است. تقسیم یک به دو در هر شیئی و پدیده بر اساس موقعیت مشخص آن شیئی یا پدیده، اشکال کاملاً متفاوت و مشخصی به خود خواهد گرفت. به این دلیل است که رفیق مائو خاطر نشان می سازد که: "در جوامع بشری همچنانکه در طبیعت، همیشه یک کل به اجزاء تقسیم می شود و تنها محتوا و شکل آن بر اساس شرایط مشخص تغییر می کند."[3]

قانون وحدت ضدین، منبع نیروی محرک درونی تکامل مشخص اشیاء و پروسۀ واقعی آنها را توضیح میدهد. این قانون نشان میدهد که چرا اشیاء به حرکت در آمده و تکامل می یابند و این حرکت و تکامل را چگونه انجام میدهند. رفیق مائو در اثر درخشان خود ("در بارۀ تضاد") کلیۀ جنبه های قانون وحدت ضدین را توضیح و به طور سیستماتیک بسط داده است: دو جهان بینی، عام و خاص بودن تضاد، تضاد عمده و جهت عمدۀ تضاد، همگونی و مبارزۀ اضداد، آشتی ناپذیری (انتاگونیستم) در تضاد. وی در دو اثر داهیانۀ خود ("در بارۀ تضاد" و "در بارۀ حل صحیح تضاد های درون خلق") با حرکت از آموزش های لنین، نه تنها دیالکتیک ماتریالیستی و مجموعۀ فلسفۀ مارکسیستی را به نحوی عمیق و غنی توضیح و تکامل داده، بلکه با استفاده از قانون وحدت ضدین، مسایل متضاد انقلاب چین را بررسی و حل نمود و برای اولین بار در تاریخ جنبش جهانی کمونیستی به طور سیستماتیک طبقات، تضاد طبقات و مبارزۀ طبقاتی را در جامعۀ سوسیالیستی توضیح داده، تیوری ادامۀ انقلاب تحت دیکتاتوری پرولتاریا را تدوین و مشی اساسی حزب کمونیست را برای سراسر مرحلۀ تاریخی سوسیالیسم معین نمود.
*****

بر گرفته از کتاب مبانی و مفاهیم مارکسیسم


[1] - لنین: تلخیص از "علم منطق هگل"
[2] - مائوتسه دون: "در بارۀ حل صحیح تضاد های درون خلق"، در "چهار مسألۀ فلسفی"
[3] - مائوتسه دون: "سخنرانی در کنفرانس ملی حزب کمونیست چین در بارۀ کار تبلیغات"

هیچ نظری موجود نیست:

آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها