تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۳, شنبه

تسعیر پول به سرمایه


پول به خودی خود سرمایه بوجود نمی آورد. پول مدت درازی پیش از سرمایه داری وجود داشته است ولی تنها در مرحلۀ معینی از تکامل تولید کالائی، به سرمایه تسعیر شده است. پیش از سرمایه داری، گردش کالا که میتوان آن را با فرمول زیر نمایش داد، وجود داشته است:

(کالا – پول – کالا) C- M - C

یعنی فروش یک کالا، به منظور خرید کالای دیگر صورت می گرفته است. لیکن گردش سرمایه با فرمول دیگری نمایش داده می شود. به اینقرار:

(پول – کالا – پول ) َM-C-M
یعنی خرید به منظور فروش

فرمول C- M – C، نمایندۀ تولید کالائی ساده است. در این حالت یک کالا در ازای کالای دیگر به وساطت پول مبادله می گردد. پول تنها به عنوان یک واسطۀ مبادله عمل می کند، این پول سرمایه نیست. هدف از  مبادلۀ کالا روشن است. مثلاً یک بوت دوز، بوت های را که ساخته است به منظور خرید نان، به فروش می رساند. مفهوم این امر آن است که یک ارزش مصرف با ارزش مصرف دیگری مبادله شده است.

لیکن فرمول َM-C-M خصلت کاملاً جداگانه ای دارد. در اینجا پول نقطۀ عزیمت است و به عنوان وسیله ای برای انجام یک خرید که این خرید به منظور فروش صورت گرفته است به کار میرود، یعنی پول در اینجا به عنوان سرمایه کار میکند. سرمایه دار با پول خود کالا های معینی را به منظور تبدیل مجدد آنها به پول خریده است. در این مورد، نقطۀ عزیمت و نقطۀ خاتمه هر دو یک حالت دارند: سرمایه دار در آغاز عمل پول داشت و در پایان نیز پول دارد.

اما اگر در پایان عمل، سرمایه دار همان مبلغ پولی را که در آغاز داشت، داشته باشد، گردش سرمایه بی نتیجه خواهد بود. منظور از وجود سرمایه تماماً همین است که پس از گردش، پولی بیشتر از آنچه در آغاز وجود داشت، بدست آید. هدف نهائی از کلیۀ فعالیت های سرمایه دار، استخراج سود است به این دلیل، گردش پول در شرایط سرمایه داری، توسط مارکس در فورمولی که آن را فرمول عمومی سرمایه نامیده است، به ترتیب زیر نمایش داده می شود:

َM-C-M

که در آن َM نمایندۀ پول اصلی است به اضافۀ افزایشی معین. مارکس این افزایش یا پول اضافه بر مبلغ اصلی را ارزش اضافی می نامد و حرف (S) را برای نشاندادن ارزش اضافی به کار می برد.

سرمایه داران از پول نه به عنوان یک واسطه در گردش کالا، بلکه به عنوان یک وسیلۀ تحصیل سود و کسب ثروت استفاده می کنند.

این گردش پول در نظام سرمایه داری دور بی پایانی است که طی آن پول خاصیت افزایش پذیری پیدا می کند. ارزش خود افزا، یا ارزشی که ارزش اضافی به همراه می آورده، سرمایه نامیده می شود.

پس ببینیم این افزایش سرمایه چگونه صورت می گیرد؟ آیا ممکن است این افزایش در حوزۀ گردش، حین انجام معاملات خرید و فروش صورت گرفته باشد؟ اگر چنین بیندیشیم، خطا کرده ایم. زیرا این معاملات (در حوزۀ گردش) صرفاً نوعی مبادلۀ مقادیر مساوی، یعنی مبادلۀ ارزشهائی است که دارای مقدار مساویند. با این وجود، اگر کلیۀ فروشندگان بتوانند کالا های خود را فرضاً ده درصد بیش از ارزش آنها به فروش رسانند، در موردی که آنها خود خریدار باشند، مجبورند همان ده درصد را به فروشندگان برگردانند. به این ترتیب، صاحبان کالا آنچه را که به عنوان فروشنده به دست می آورند، به عنوان خریدار از دست میدهند. در حالیکه عملاً واقعیت آنست که برای کلیۀ سرمایه داران برای تمامی طبقۀ سرمایه دار، افزایش سرمایه به دست می آید.

اما در این باره سوالی پیش می آید که چگونه سرمایه دار، که کالا ها را به ارزش خود میخرد و می فروشد، قادر به استخراج ارزش اضافی خواهد بود؟

فرمول عمومی سرمایه شامل دو عنصر است: پول و کالا. در نتیجه، افزایش ارزش تنها با تغییراتی که در مورد پول یا در مورد کالا ممکن است پیش آید، امکان پذیر می گردد. با این وجود، پر واضح است که پول به خودی خود نمی تواند ارزش خود را تغییر داده و افزایشی حاصل نماید. مفهوم این امر آنستکه سر چشمۀ افزایش ارزش را باید در کالا ها جستجو کرد.

برای آنکه پول به سرمایه تسعیر گردد، سرمایه دار باید کالائی را در بازار بیابد که وقتی به کار رفت، ارزشی بیشتر از آنچه در عمل دار است بوجود آورد. این کالا، نیروی کار است.


ادامه دارد...

هیچ نظری موجود نیست:

آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها