ویژگی تعیین کنندۀ مناسبات
تولیدی در نظام برده داری، مالکیت برده داران نه تنها بر وسایل تولید بلکه بر
بردگانی که خود تولید کننده هستند، می باشد. در نظام برده داری، برده حتی انسان هم
محسوب نمی شود. برده شیئی بود که به صاحبش
تعلق داشت. صاحب برده (برده دار) می توانست آزادانه و به طور نامحدود بر بردۀ خود
مسلط و حاکم باشد. برده نه تنها به شدیدترین وجهی مورد استثمار قرار می گرفت. بلکه
مانند حیوان خرید و فروش می شدو صاحبش می توانست بدون اینکه مجازات شود، بردۀ خود
را بکشد.
"همانطور که گاو محصول کارش
را به دهقان نمی فروشد، برده نیز نه نیروی کارش را به تنهایی، بلکه وجودش را با
تمام نیروی کارش برای همیشه به صاحب برده می فروخت."[1]
نظام برده داری را میتوان به
مثابۀ اولین و خشن ترین شکل استثمار انسان از انسان تلقی نمود. اقتصادی که بر اساس
برده داری استوار بود به طور عمده خصلت طبیعی (اقتصاد جنسی) داشت. در نظام برده
داری واحد های اقتصادی هر یک نیازمندی های خود را از طریق تولید تأمین می کردند و
عرصۀ مبادله به طور عمده شامل بردگان و اشیای تجملی بود.
در نظام برده داری، تمدن (علوم،
فلسفه، هنر...) به سطح بالاتری نسبت به دوران قبل رسید، ولی از ثمرۀ آن فقط قشر
کوچکی از جامعۀ برده داران که تعداد شان معدود بود، بهره می بردند. شیوۀ تولیدی که
بر اساس برده داری استوار بود، در مقایسه با جامعۀ اشتراکی اولیه به رشد بیشتر
نیرو های مولدۀ جامعه منجر شد. لیکن، این شیوۀ تولید، در جریان رشد و تکامل بعدی
خود، در اثر کار بردگانی که به حاصل کار خود هیچگونه علاقه ای نداشتند، ساقط
گردید. گسترش و رواج کار بردگی و موقعیت و شرایط زندگی بردگانی که از هیچ حقوقی بر
خوردار نبودند، سر انجام به سقوط نیرو های مولده اصلی جامعه، به سقوط نیروی کار و
به ورشکستگی تولید کنندگان جزء (دهقانان و پیشه وران) منجر شد. قیام های بردگان،
نظام برده داری را به لرزه در آورد و نابودی اجتناب ناپذیر آن نظام را ایجاب نمود.
*****
بر گرفته از کتاب مبانی
و مفاهیم مارکسیسم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر