تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

۱۳۹۰ آذر ۱۵, سه‌شنبه

شیوۀ تولید اشتراکی اولیه


شیوۀ تولید مبتنی بر برده داری نتیجۀ رشد نیرو های مولده، پیدایش اضافه محصول، پیدایش مالکیت خصوصی بر وسایل تولید (از جمله بر زمین) و سر انجام تصرف این اضافه محصول به توسط مالکین وسایل تولید بود.

ویژگی تعیین کنندۀ مناسبات تولیدی در نظام برده داری، مالکیت برده داران نه تنها بر وسایل تولید بلکه بر بردگانی که خود تولید کننده هستند، می باشد. در نظام برده داری، برده حتی انسان هم محسوب نمی شود. برده  شیئی بود که به صاحبش تعلق داشت. صاحب برده (برده دار) می توانست آزادانه و به طور نامحدود بر بردۀ خود مسلط و حاکم باشد. برده نه تنها به شدیدترین وجهی مورد استثمار قرار می گرفت. بلکه مانند حیوان خرید و فروش می شدو صاحبش می توانست بدون اینکه مجازات شود، بردۀ خود را بکشد.

"همانطور که گاو محصول کارش را به دهقان نمی فروشد، برده نیز نه نیروی کارش را به تنهایی، بلکه وجودش را با تمام نیروی کارش برای همیشه به صاحب برده می فروخت."[1]

نظام برده داری را میتوان به مثابۀ اولین و خشن ترین شکل استثمار انسان از انسان تلقی نمود. اقتصادی که بر اساس برده داری استوار بود به طور عمده خصلت طبیعی (اقتصاد جنسی) داشت. در نظام برده داری واحد های اقتصادی هر یک نیازمندی های خود را از طریق تولید تأمین می کردند و عرصۀ مبادله به طور عمده شامل بردگان و اشیای تجملی بود.

در نظام برده داری، تمدن (علوم، فلسفه، هنر...) به سطح بالاتری نسبت به دوران قبل رسید، ولی از ثمرۀ آن فقط قشر کوچکی از جامعۀ برده داران که تعداد شان معدود بود، بهره می بردند. شیوۀ تولیدی که بر اساس برده داری استوار بود، در مقایسه با جامعۀ اشتراکی اولیه به رشد بیشتر نیرو های مولدۀ جامعه منجر شد. لیکن، این شیوۀ تولید، در جریان رشد و تکامل بعدی خود، در اثر کار بردگانی که به حاصل کار خود هیچگونه علاقه ای نداشتند، ساقط گردید. گسترش و رواج کار بردگی و موقعیت و شرایط زندگی بردگانی که از هیچ حقوقی بر خوردار نبودند، سر انجام به سقوط نیرو های مولده اصلی جامعه، به سقوط نیروی کار و به ورشکستگی تولید کنندگان جزء (دهقانان و پیشه وران) منجر شد. قیام های بردگان، نظام برده داری را به لرزه در آورد و نابودی اجتناب ناپذیر آن نظام را ایجاب نمود.
*****

بر گرفته از کتاب مبانی و مفاهیم مارکسیسم


[1] - مارکس: "کار مزدوری و سرمایه"

هیچ نظری موجود نیست:

آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها