تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

۱۳۹۰ آذر ۱۵, سه‌شنبه

موقعیت، منشاء و موضع طبقاتی


موقعیت طبقاتی، مقام و جائی است که افراد جامعه در روند تولید و در ساختمان اجتماعی اشغال می کنند. برای تشخیص و تعیین طبقات مختلف در یک جامعۀ طبقاتی باید موقعیت طبقاتی افراد و گروه های اجتماعی یعنی مناسبات خاص آنها و وسایل تولید و جایگاه آنها در ساختمان اجتماعی را مورد بررسی و مطالعه قرار داد.

منشاء طبقاتی اصطلاحی است که با موقعیت طبقاتی متفاوت است. منظور از منشاء طبقاتی یک فرد یا افرادی از جامعه موقعیت و وضعیت طبقاتی محیط اجتماعی است که آن فرد یا افراد در آن پرورش یافته اند. مثلاً موقعیت طبقاتی خانوادگی، یک ملاک اصلی تعیین منشاء طبقاتی افراد جامعه است.

موضع طبقاتی نیز از منشاء طبقاتی و موقعیت طبقاتی متمایز است. در هر جامعه، علاوه بر طبقات اصلی متخاصم، گروه های اجتماعی بینابینی نیز موجود اند. این گروه ها در مبارزات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود مواضع و نقطه نظر هایی اتخاذ می کنند که در آخرین تحلیل همیشه به نفع یکی از طبقات متخاصم خواهد بود. لکن از جانب دیگر، همۀ اعضای یک طبقه لزوماً از منافع طبقاتی طبقۀ خود در یک شرایط و اوضاع و احوال سیاسی معین دفاع نمی کنند:  مانند اریستوکراسی کارگری که بخش کوچکی از کارگران کشور های سرمایه داری امپریالیستی را تشکیل میدهند، به جای دفاع از منافع طبقۀ کارگر به حمایت از بورژوازی بر می خیزد، و یا مانند "صنوف متوسط" که به قول مارکس: "... اگر آنها انقلابی اند تنها از این جهت است که در معرض این خطر اند که به صفوف پرولتاریا رانده شوند، لذا از منافع آنی خود دفاع نمی کنند، بلکه از مصالح آتی خویش مدافعه می نمایند. پس نظریات خویش را ترک می گویند تا نظر پرولتاریا را بپذیرند."[1]

در مورد روشنفکران انقلابی، لنین خاطر نشان می سازد که معیار اصلی تشخیص مارکسیست های واقعی از غیر واقعی عبارت است از اتخاذ نقطه نظر و موضع طبقاتی پرولتاریا و پراتیک انقلابی در خدمت این طبقه.
*****

بر گرفته از کتاب مبانی و مفاهیم مارکسیسم


[1] - مارکس / انگلس: "مانیفتس حزب کمونیست"

هیچ نظری موجود نیست:

آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها