تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

۱۳۹۰ آذر ۱۲, شنبه

امپریالیسم


مبانی و مفاهیم مارکسیسم
امپریالیسم، سرمایه داری انحصاری آخرین مرحلۀ سرمایه داری است که در اواخر قرن 19 و اوایل قرن بیستم آغاز گردید. لنین در اثر مشهور خود، "امپریالیسم به مثابۀ بالا ترین مرحلۀ سرمایه داری" (سال 1916)، تئوری امپریالیسم را به شکل دقیق و سیستماتیک ارائه داد. وی با تحلیل و بررسی اقتصاد کشور های سرمایه داری جوهر اقتصادی امپریالیسم را آشکار نمود و پنج خصلت اساسی آن را بررسی و بیان کرد. این پنج خصلت اساسی به قرار زیر اند:
1-      در عصر امپریالیسم، تولید و سرمایه به آنچنان درجه ای از تمرکز می رسند که موجبات ایجاد انحصارات را فراهم ساخته و انحصارات سهم قاطع و تعیین کننده را در حیات اقتصادی دولت های سرمایه داری بر عهده می گیرند.
2-      همراه با پیدایش سرمایه انحصاری صنعتی، سرمایه انحصاری بانکی نیز ظاهر می شود و از در هم آمیختن این دو، "سرمایۀ مالی یا الیگارشی مالی" به وجود می آید.
3-      صدور سرمایه، که از صدور کالا متمایز است، از اهمیت و سهم بزرگ و تعیین کننده برخوردار می شود و درعین حال، تحت تاثیر این نقش صدور سرمایه، صدور کالا نیز ابعاد جدیدی می یابد.
4-      روند انحصاری کردن، سبب تشکیل انحصارات بین المللی و کارتل های بین المللی سرمایه داران می شود، این انحصارات و کارتل های بین المللی جهان را از نظر اقتصادی میان خود تقسیم می کنند.
5-      تقسیم ارضی جهان میان یک مشت از بزرگترین دولت های سرمایه داری به طرز کامل صورت می گیرد.[1]

در دوران امپریالیسم، تضاد های میان پرولتاریا و بورژوازی، میان کشور های مختلف امپریالیستی و میان کشور های مستعمره و نیمه مستعمره از طرفی و کشور های امپریالیستی از طرف دیگر، شدیدتر و گسترده تر می شوند. لنین بر پایۀ مطالعۀ این تضاد های اساسی امپریالیسم و تکامل آنها دریافت که: "امپریالیسم مرحلۀ تاریخی ویژه ای از تکامل سرمایه داری است. این ویژگی سه گانه است، چرا که امپریالیسم:
 1) سرمایه داری انحصاری؛
 2) سرمایه داری انگلی یا گندیده؛
 3) سرمایه داری میرنده است."[2]

بدین ترتیب، در دوران امپریالیسم، انحطاط و میرندگی سرمایه داری ناقوس مرگ آن را به صدا در می آورد. تقویت سلطۀ انحصارات با فقر روز افزون زحمتکشان جهان به ویژه در مستعمرات و نیمه مستعمرات همراه بوده و تضاد های عمیق میان مناسبات تولیدی و نیرو های مولده در رشد بی سابقۀ تضاد های طبقاتی به صورت متمرکز و آشکار تظاهر می یابد. این تضاد ها به نقطۀ اشباع رسیده و موجد بحران انقلابات پرولتری است. لنین می گوید: "امپریالیسم آستان سوسیالیسم، آستان انقلاب اجتماعی پرولتاریا است. " مائوتسه دون می گوید: "امپریالیسم توده های وسیع خلق را در سراسر گیتی به دوران تاریخی نبرد عظیم به خاطر نابودی امپریالیسم سوق داده است."

انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتوبر در روسیه برای نخستین بار زنجیر امپریالیسم را در ضعیف ترین حلقۀ آن گسست و آغاز انحطاط واقعی امپریالیسم و عصر سوسیالیسم را به جهانیان اعلام کرد.

امپریالیست ها برای فرار از سر نوشت محتوم خود، به رقابت میان خود برای چپاول هر چه بیشتر خلق ها و به دست آوردن مناطق نفوذ دامن می زنند و بدین ترتیب جهان را به طرز اجتناب ناپذیری به سوی جنگ های ویران کننده می رانند. دو جنگ جهانی اول و دوم بزرگترین نمونۀ این سیاست می باشد. همانطور که لنین می گوید: "سیادت طلبی (هژمونی) جهانی مضمون سیاست امپریالیستی است که تکامل آن جنگ امپریالیستی است."[3]

به عبارت دیگر، تبدیل سرمایه داری رقابت آزاد به سرمایه داری انحصاری، در دوران امپریالیسم، نه تنها تضاد های اساسی و ذاتی سیستم سرمایه داری را از بین نمی برد، بلکه بعکس این تضاد ها را تشدید می کند. انحصار که مهمترین ویژگی اقتصاد امپریالیستی است، محصول ناگزیر تکامل تضاد های اساسی سرمایه داری و تشدید بی سابقۀ این تضاد ها است. رقابت آزاد سرمایه داری به بلع ماهی های کوچک توسط ماهی های بزرگ می انجامد و سبب تمرکز تولید و سرمایه می گردد. از طریق تمرکز در مرحله معینی از تکامل، به طور اجتناب ناپذیر انحصار بوجود می آید. ادغام و رشد صنعت و انحصارات بانکی به تسلط الیگارشی مالی بر کلیۀ بخش های تولید اجتماعی و زندگی عمومی می انجامد. سلطۀ الیگارشی مالی تضاد های اساسی سرمایه داری را تشدید می کند، زیرا از طرفی گام های بزرگی در جهت اجتماعی شدن تولید برداشته می شود، ولی از طرف دیگر مالکیت وسایل تولید بیش از پیش خصوصی شده و در دست عدۀ بسیار قلیلی سرمایه داران انحصاری بزرگ متمرکز می شود و بنابرین تضاد اساسی سرمایه داری (تضاد میان خصلت اجتماعی تولید و خصلت خصوصی مالکیت) به حد اعلا تشدید می شود. در نتیجه: "فشار عدۀ کمی صاحبان انحصارات بر بقیۀ اهالی صد ها برابر سنگین تر، محسوس تر و غیر قابل تحمل تر می گردد."[4]

در دوران امپریالیسم، انحصارات – خواه خصوصی و خواه دولتی – ماهیت سرمایه داری جامعه و تضاد میان پرولتاریا و بورژوازی را تغییر نمیدهد. با تشدید تضاد های طبقاتی، انحصار اقتصادی در کشور های امپریالیستی از لحاظ سیاسی ناگزیر به ارتجاع کامل منتهی می شود. انحصار اقتصادی همراه با ارتجاع سیاسی، تضاد های اساسی سرمایه داری را تشدید میکند و بحران های سیاسی و اقتصادی را عمیق تر می سازد، امری که مبارزۀ میان امپریالیست ها را برای تجدید تقسیم جهان به طور سر سام آوری حدت می بخشد.

بر این اساس، لنین به انتقاد از تئوری ارتجاعی "اولترا – امپریالیسم" کائوتسکی می پردازد و آن را با قاطعیت طرد می نماید. کائوتسکی تضاد های درونی امپریالیسم را نفی و سازش با امپریالیسم را تبلیغ می نمود و معتقد بود که امپریالیسم در پروسۀ رشد خود در جهت انحصاری شدن هر چه بیشتر به مرحله ای می رسد که در آن رقابت میان امپریالیست ها پایان گرفته و "بهره برداری مشترک از جهان به توسط یک سرمایه مالی که در مقیاس بین المللی متحد شده است" تحقق می یابد. لنین می گوید: "استدلالات کاملاً بی معنای کائوتسکی در بارۀ اولترا امپریالیسم ضمناً مشوق آن فکر سراپا اشتباه آمیزی است که آب به آسیاب مدافعین امپریالیسم می ریزد. این فکر حاکی از آنست که گویا سیادت سرمایۀ مالی موجب تضعیف ناموزونی ها و تضاد های موجود در درون اقتصاد جهانی می گردد، حال آنکه این سیادت عملاً موجب تشدید این عوامل می شود. "انحصار ها که از درون رقابت آزاد پدید می آیند این رقابت را از بین نبرده بلکه مافوق آن و به موازات آن زندگی می کنند."[5]

آنگاه لنین این معنا را در بیان فشردۀ زیرین خلاصه می کند: "رقابت و مسابقۀ چند قدرت  بزرگ در تلاش به منظور کسب هژمونی جوهر امپریالیسم است."[6]

مسابقه  و رقابت به خاطر کسب هژمونی از پایۀ اقتصادی امپریالیسم و سرشت آن به مثابۀ غارتگر سر چشمه می گیرد. تقویت سلطۀ انحصارات و تعمیق بحران ها به مبارزه بین امپریالیست ها برای بدست آوردن بازار های فروش، منابع مواد خام، امکانات سرمایه گذاری جدید و مناطق نفوذ، نیروی محرک بی سابقه ای میدهد. کشور های امپریالیستی در رقابت سهمناک خود می کوشند که برای جلوگیری از اضمحلال خود با هر وسیله ای رقیب را در هم شکنند و بر دیگران مسلط شوند. سرمایه داران انحصاری بخاطر سود انحصاری بیشتر می کوشند رقبای خود را هم در بازار های داخلی و هم در بازار های خارجی از میدان بدر کنند. در نیتجه، با یکدیگر هر چه بیشتر در نبردی به خاطر تقسیم جهان درگیر می شوند: "سرمایه داران، جهان را نه به دلیل بدخوئی خاص، بلکه به این علت میان خود تقسیم می کنند که رسیدن تمرکز به مرحلۀ معینی آنها را به خاطر کسب سود به انجام آن ناگزیر می سازد."

بدینگونه، مسابقه و رقابت به منظور کسب سیادت (هژمونی) بر جهان به مضمون اصلی سیاست خارجی امپریالیسم تبدیل می شود. مبارزه به خاطر هژمونی به طور فشرده با قانون مطلق تکامل ناموزون اقتصادی و سیاسی سرمایه داری پیوسته است. تقسیم جهان توسط امپریالیسم همواره بر روی قدرت اقتصادی، مالی و نظامی کشور هائی که در این تقسیم شرکت می جویند استوار است. به همین جهت، به مجرد تغییر تناسب نیرو ها، خواست تقسیم مجدد جهان با حدت هر چه بیشتری آشکار می شود. تشدید مبارزۀ قدرت های امپریالیستی به خاطر کسب هژمونی به جنگ میان رقبا منتهی می گردد. در اینجاست عمیق ترین ریشه های جنگ امپریالیستی. دو جنگ جهانی قرن بیست نتیجۀ همین مبارزۀ قدرت های امپریالیستی به منظور سیادت بر جهان بود. تاریخ امپریالیسم، تاریخ رقابت و جنگ، تاریخ جنگ برای سیادت بر جهان است.

[1] - لنین: "امپریالیسم به مثابۀ بالاترین مرحلۀ سرمایه داری"
[2] - لنین: "امپریالیسم و تجزیۀ سوسیالیسم"
[3] - لنین: "یک کاریکاتور مارکسیسم..."
[4] - لنین: "امپریالیسم به مثابۀ بالاترین مرحلۀ سرمایه داری"
[5] - همانجا
[6] - همانجا

هیچ نظری موجود نیست:

آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها