تئـــــوری و پراتـــــیک انـــــقلابی

عکس من
"ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پیش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را در محاصره گرفته اند و تقریباً همیشه باید از زیر آتش آنها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصمیم آزادانه ی ما است. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پیکار کنیم و در منجلاب مجاورمان در نغلطیم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ای خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را بر گزیده ایم، سرزنش نمود اند.(...)! بلی، آقایان، شما آزادید ...هر کجا...دلتان می خواهد بروید ولو آنکه منجلاب باشد؛ ما معتقدیم که جای حقیقی شما هم همان منجلاب است و برای نقل مکان شما به آنجا حاضریم در حدود توانائی خود کمک نمائیم. ولی در این صورت اقلاً دست از ما بر دارید و به ما نچسبید و کلمه ی بزرگ آزادی را ملوث نکنید. زیرا که آخر ما هم "آزادیم" هر کجا می خواهیم برویم و آزادیم نه فقط علیه منجلاب بلکه با هر کس هم که راه را به سوی منجلاب کج می کند، مبارزه نمائیم!"(چه باید کرد؟)- لنین

۱۳۹۰ آذر ۱۷, پنجشنبه

تولید ثروت مادی، شالودۀ حیات اجتماعی است


در تمام اعصار، انسان در اندیشه دلیل تکامل جامعه بوده است. در این باره نقطه نظرهای گوناگونی اظهار شده است. فی المثل، اهل مذهب همیشه گفته اند که تکامل یک سره به اراده خدا صورت میگیرد. اما علم و پراتیک انسان وجود نیروهای ماوراء الطبیعه را رد کرده اند. نظریه دیگری نیز از جانب علمای بورژوازی مطرح شده است مبنی بر اینکه تکامل جامعه به مقیاس تعیین کننده ای به محیط جغرافیایی، یعنی به شرایط طبیعی مشخص هر جامعه ( آب و هوا، خاک، معادن و غیره ) بستگی دارد. این، نظری است، منطقی که محیط جغرافیایی یکی از شرایط اساسی تکامل اجتماعی است، ولی عامل تعیین کننده نیست. ظرف سه هزار سال در اروپای غربی سه نظام اجتماعی متوالی و در اروپای مرکزی و شرقی حتی چهار نظم اجتماعی مختلف وجود یافته است، در حالیکه در خلال این مدت محیط جغرافیایی اروپا یا ابداً تغییری نکرده و یا تغییرات آن به قدری ناچیز بوده است که جغرافی دانان، آنرا به حساب نمی آورند.

برخی تصور میکند جریان تاریخ تنها به اراده شخصیت های برجسته، سیاستمداران، ژنرال ها و نظائر آنها بستگی دارد. اما در واقع این شخصیت ها وقوع رویدادها را تسریع یا آن را کند میکنند، اما از تغییر مسیر تاریخ عاجزند. پس چه عاملی تعیین کننده تکامل جامعه است؟  بنیانگذار فلسفه علمی ( کارل مارکس ) نخستین کسی بود که پاسخ این پرسش را یافت. افراد انسان برای آنکه بتوانند زندگی کنند باید غذا، لباس، مسکن و سایر اسباب مادی زندگی را داشته باشند و برای داشتن اسباب مزبور، باید آنها را تولید نمایند،  یعنی کار کنند. هر جامعه ای اگر تولید ثروت های مادی را متوقف سازد، از بین خواهد رفت. بنابر این تولید ثروت مادی شالوده حیات و تکامل هر جامعه است. منظور از تولید ثروت مادی چیست؟ روند تولید ثروت مادی شامل بر کار انسان، وسایل کار و نیز آنچه موضوع و مورد کار انسان واقع میگردد، می باشد.

کار فعالیتی است که با هدف و منظور معینی به وسیله انسان، در جهت تولید ثروت های مادی صورت گیرد. انسان در روند کار، بر روی طبیعت عمل میکند تا آن را موافق نیازمندیهایش دگرگون سازد. کار، خصوصیت انحصاری انسان و یک ضرورت طبیعی ازلی و ابدی و یکی از شرایط اولیه و اصلی زندگی انسان است. همانطور که یکی از فرزانگان قرن گذشته خاطر نشان میسازاد" خود انسان را کار آفرید."

روند تولید، بدون وسایل کار، غیر قابل تصور است. وسایل کار اصطلاحی است که بر تمام اشیایی دلالت دارد که افراد انسان، به کمک آنها، روی موضوع کار خود عمل کرده و آن را دگرگون می سازند. وسایل کار شامل ماشین آلات و تجهیزات، افزار ها و اسباب، ساختمان های که برای کارهای تولیدی مورد استفاده قرار میگیرند، وسایل حمل و نقل، ترعه ها و مجاری، خطوط انتقال نیرو وغیره میگردد. زمین نیز یک وسیله عمومی کار است. در میان وسایل کار، افزار تولید، نقش تعیین کننده ای را ایفا میکنند. نیروی انسان جامعه اولیه از سنگ و چوب به عنوان اسبات تولیدی خود استفاده میکرد و به این ترتیب در مقابل طبیعت بسیار ناتوان بود. انسان نو به کمک ماشین های تولیدی کار میکند و نیروی او در برابر طبیعت بی اندازه افزایش یافته است. مارکس یادآور میشود که دوره های اقتصادی نه به وسیله آنچه تولید شده بلکه به وسیله افزارهای که برای تولید ثروت مادی طی آنها به کار میرفته، از یکدیگر مشخص میگردند.

افراد انسان به کمک اسباب تولید خود، روی مورد کار، یعنی کلیه چیزهای که کار انسان روی آنها انجام میگیرد، عمل میکنند و چون این کار، صرف طبیعتی میشود که پیرامون انسان را فرا گرفته است، بنابراین طبیعت ( زمین و دل خاک ) خود یک مورد کار عمومی است. کلیه آنچه که مورد و موضوع اولیه کار انسان واقع میشود، در طبیعت آماده و در دسترس انسان است و انسان باید آن را برابر احتیاجاتش، تغییر دهد.

وسایل کار و مورد کار مجموعاً وسایل تولید را تشکیل میدهد. اما بدیهی است که وسایل تولید به خودی خود قادر به تولید ثروت مادی نیستند و بهترین تجهیزات فنی بدون انسانی که در کار خود از آنها استفاده نماید بی نتیجه اند. بنابر این عامل تعیین کننده در تمام تولید، خود انسان یعنی نیروی کار اوست.
*****
بر گرفته از کتاب علم اقتصای، نوشته ای: پ نیکی تین

هیچ نظری موجود نیست:

آمار مشاهده کننده ها

پر بیننده ترین ها